مرگ و بیداری
الناس نیام فاذا ماتوا انتبهو

الناس نیام فاذا ماتوا انتبهو.
مردم خوابند و وقتی می میرند بیدار خواهند شد.

امام علی علیه السلام

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
فقط گناهکاران بخوانند!
تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند.


وبه حقیقی استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد.

گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید.

کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزه خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.

نکته بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوری که خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است : قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ .»(سوره زمر، آیه 53)

البته تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند.

گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید

در حالی که خداوند همه بندگانش حتی گناه کاران و ظالمان را نیز دوست دارد و خواهان هدایت و سعادت آنان است. البته از اعمال و کارهای ناشایست آنان بیزار است. به همین جهت بهترین و عزیزترین بندگان خود یعنی انبیاء و ائمه (علیهم السلام) را برای راهنمایی هدایت آنان فرستاده و به همین دلیل است که در این زمان یکی از عزیزترین اولیاء خود یعنی حضرت مهدی (عج) را زنده و در حال غیبت نگه داشته تا بتواند فارغ از مکر و توطئه دشمنان از طریق نایبان و نمایندگان خود ، آنان را در یافتن مسیر هدایت یاری رساند.

پس هیچ گناهکاری در هیچ شرایطی هر چند گناهان او زیاد باشد حق ندارد از رحمت پرودگار مأیوس باشد ؛ چرا که یأس از رحمت خداوند، سوء ظن به او و بزرگ ترین گناه است.

امید به رحمت پروردگار و ندامت و پشیمانی از گناهان و در نهایت توبه واقعی و خالصانه گامی مهم به سوی محبوب خدا شدن و راهی است هموار به سوی هدایت، که شیطان از آن نگران و ناراحت است.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
غدیری دیگر از راه آمده است

و غدیری دیگر از راه آمده است. و خاطرة سالهای دور دوباره تکرار می شود. پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- در بازگشت از حجه الوداع مأموریتی مهم و حیاتی از جانب خدای متعال دریافت می دارد. در سرزمینی بنام غدیر او را جانشین و وصی و امام بعد از خود معرفی می کند. مردی که از قبیله آفتاب و از تبار باران و از سلاله نور است. مردی به بزرگی آسمان و به زیبایی ماه. و او چه کسی می تواند باشد؟ جز علی، او که همواره مظهر بزرگی و شجاعت هست و خواهد بود.

    و آنگاه مسافران که حدود 120 هزار نفر بودند از حج باز آمده، با علی- علیه السلام- پیمان می بندند. آنها دست بیعت او را می گیرند و به او تبریک می گویند.

      و چه ناجوانمردانه! مردانی که در وفای به عهد خویش شُهره بودند، نزدیک به هفتاد روز بعد، پیمان شکنی  می کنند. آنان چشمهایشان را می بندند تا علی- علیه السلام- را نبینند.   خدایا مگر می توان علی را ندید؟ مگر می توان در کنار خورشید زندگی کرد و هر روز از نور زندگی سازش بهره گرفت و او را انکار نمود؟ بارالها! چگونه واقعیتی بزرگ همچو غدیر را انکار کردند و علی- علیه السلام- این طلایه دار پرچم اسلام را، خانه نشین نمودند؟

      و اما دوباره غدیری دیگر از راه رسیده است و آنانی که به خیال خویش علی- علیه السلام- را خانه نشین کردند، به تاریکی تاریخ پیوستند. و اینک ما مانده ایم. ما هستیم و غدیری دوباره، ما هستیم و علی زمان خویش، ما هستیم و مردی از تبار علی، مردی بر بلندای آسمان، مردی که اگر چه او را نمی بینیم، ولی حضورش را در تک تک لحظات زندگی خویش، با همة وجود احساس می کنیم.

      اگر چشمهایتان را برای لحظاتی هر چند کوچک ببندید، و اگر قلبتان را به سوی او روانه کنید، او را خواهید یافت. او را بر فراز نور خواهید یافت. بر فراز نور ایستاده است و منتظر.

      بیایید دلهایمان را به سویش روانه کنیم همه با هم، به او ثابت کنیم که تنها نیست. ما ،آری همة ما با او هستیم و دوستش داریم و هرگز تنهایش نمی گذاریم.

      بیایید دست بیعت به سویش دراز کنیم، بیعتی حقیقی، بیعتی که اگر هفتاد روز نه، چه می گویم؟ بیعتی که اگر سالها از آن  بگذرد فراموشش نکنیم.

      مباد که اماممان همچون پیشینیانش غریب بماند. مباد که ما نیز همچون گذشتگان بیعت شکنی کنیم، و اماممان را در میان خیل دشمنان تنها رها کنیم.

      بیایید به او ثابت کنیم که ما، مانند گذشتگان حقیقت خورشید را انکار نمی کنیم. خورشیدی که هر روز برای طلوع همیشگی اش دعا می کنیم.

 

«اللهم عجل لولیک الفرج»

      دستهایتان را بلند کنید، می خواهیم وجود خویش را از هر چه ظلمت است،  برهانیم و همچون کبوتران تازه آزاد شده در سقف آسمان به پرواز درآییم.

      قلبهایتان را به درگاه مقدسش روانه کنید، و نجوای عشق سر دهید. می خواهیم با ملائک همراه شویم و همرا آنان بر دستان مبارک و منتظر اماممان بوسه زنیم. می خواهیم با نور پیمان ببندیم، پیمانی بزرگ و همیشگی.

 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
کم کم سیاهی علمت دیده می شود
http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/91-10/22/roghaye.jpg

حـال خـوب یـعـنـی
ایـنـجـا ایـران است بـه افـق مـحرم نـزدیـک مـیـشویم . .
بـو کـن
بـوی بـغـض
بـوی پـیـراهـن مـشـکـی
بـوی فــریــاد یـا حـسیـن
ربنا آتنا کـربلا، واجعل مماتی فی الـعـاشورا، روحی لک الفدا یامــولا
کـم کـم شـمارش روز هـا بـه اتـمـام مـیـرسـد . .
دیـگـر نـزدیــک است
فـــــریاد بـزنـیـم:
ای اهـل حرم مــیـر و علـمدار نـیامد،سقای حسیـن سیـد وسالار نـیامد. . .

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
دلنوشته ای از اربعین حسینی

و اکنون چهل روز از آن واقعه عظیم گذشته است. چهل روز… چهل سال… چهارده قرن گذشته است و کربلا همچنان کربلاست و تازه گذشتن از روز چهلم آغاز یک سالِ کربلایی است… کربلا صبحی از عقیق و آینه است، دریچه‏ای گشوده است به کرانه‏های برفی ملکوت. این خاک، خاکِ گریه و توسل است. ابرها دخیل‏های سپید فرشتگانند که بر افقِ خاک آویخته شده‏اند ـ شش جهت کائنات، ضریح قبر شش گوشه حسین علیه‏السلام است. کربلا در زمین نمی‏گنجد، کربلا در روز نمی‏گنجد، کربلا وسعتی است، به اندازه تاریخ. درختِ سرخ تشیع در کربلا به شکوفه می‏نشیند. کربلا کویر نیست، بهار روحانی شهود است. رودخانه‏های کرامت در کربلا جاری است. چشمه «ولایت» از کربلا می‏جوشد. نسیم «شفاعت» در کربلا جریان دارد. کربلا نبض غیرت زمین است، آن روز که زمین به خروش درمی‏آید و دریا به تلاطم می‏افتد و کوه‏ها از هم می‏پاشند… و آه از آسمان که پس از کربلا، چگونه بر ستون‏های خود ایستاد و از بار این همه مصیبت شکفته شد؟ آری، چهل روز است که از کربلا می‏گذرد، امّا داغ حسین علیه‏السلام هم‏چنان تازه و تازه‏تر شده است. کربلا انارستان شهود است. رستاخیز شبنم و گلِ سرخ پر پر است. خورشیدها در کربلا غروب کردند. آیینه‏ها در خاک کربلا مدفون شدند. کربلا آنجاست که خیمه خاندان عشق را آتش زدند و خاک را با پَرِ پروانه‏های عاشق فرش کردند. کربلا داغی است که بر پیشانی تاریخ مانده است. کربلا بغضی است که در گلوی زمین سنگ شده است، بغضی که روزی خواهد ترکید و چشمه چشمه خونِ مولا از صخره‏های خاک، فوّاره خواهد زد. کربلا رودخانه‏ای است که به دنبال قدم‏های موعود جاری است، تا روزی که غرامتِ این خون قطره قطره از یزیدیان گرفته شود. کربلا بیعتی است که تا آمدن موعود همچنان باقی خواهد ماند. کربلا غیرتی است که خون آزادگان عالم را به جوش می‏آورد. کربلا خاطره‏ای نیست که در حافظه خاک، فراموش شود. کربلا منظری است که آسمان را تا قیامت قاب گرفته تا روشن‏ترین گواه موعود باشد. حالا تمام تقویم، بوی عاشورا می‏دهد. کربلا وجدانِ خاک است که هیچگاه نخواهد خفت، حتی اگر چهل روز… چهل سال… چارده قرن… از آن بگذرد…

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
اربعین حسینی بر همگان تسلیت باد
 

-تصاویر متحرک اربعین حسینیAKSGIF.IR- -ARBAIEN-

دنیا تیره و تار شد

و شهر سیاه پوش ؛

میدانی ؛ آخر  آفتاب را به خاک و خون کشیده بودند ...

چهل روز، نه ؛ چهل شب از آن واقعه گذشت. اربعین حسینی بر همگان تسلیت باد

 

 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
جا تنگ بوده است یا ما اضافه ایم !؟
تنبیه کسانی که برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری می کردند، سنگین بود!!!!

 به دستور سروان خلیل، من و حیدر هرکدام به هفتاد ضربه کابل محکوم شدیم. حامد حیدر را زد و ولید مرا. وقتی هفتاد ضربه کابل را نوش جان کردیم، حیدر با همان لهجه ترکی و دوست داشتنی اش دوبار تکرار کرد: « سیدی! سنی ننه وین جانی ایکی دانا شالاق ویر؛ جون مادرت دو تا کابل دیگه هم بزن! »

- کابل ها به سرتون خورده، گیج شدید، خواهش نمیخواد.

- نه اتفاقا خیلی هم حالم خوبه و می دونم چه می گم.

حامد در حالی که، به هرکداممان دو کابل دیگر کوبید، گفت: « هذا اثنین...! ؛ این دو کابل دیگه، یالا برید گم شید، از جلو چشمم دور شید! »

وقتی بر می گشتیم بازداشتگاه، گفتم: « حیدر! مثل اینکه راستی راستی حالت خوش نیست، چرا گفتی دو کابل دیگه بزنن؟ »

- حضرت عباسی نفهمیدی چرا؟

- نه ، نفهمیدم.

 - آقا سید! خواستم رُند بشه، ارزشش رو داشت که به خاطر اربعین آقا امام حسین (علیه السلام) هر کدوممون هفتاد و دو کابل بخوریم، خدا وکیلی ارزش نداشت!؟...

 می گفت: « بذار به تعداد شهدای کربلا کابل بخوریم.»

 به خاطر همین عقیده و مرامش بود که وقتی نوحه می خواند، حتی سامی و قاسم نگهبان های عراقی هم تحت تاثیر مداحی اش قرار می گرفتند.

کتاب: پایی که جا ماند.ص 387 - 386

سلام 

جاتنگ بوده است یا ما اضافه ایم ؟

باشد حسین ...

کرب وبلا مال خوبها ...

بدها بگو که عقده ی دل با که وا کنند ؟

جا مانده ایم وشرح دل ما خجالت است

زائر شدن پیاده یقینا سعادت است

یعنی غزل نشانه ی عرض ارادت است

ما هیچ ما گناه ...فقط جان مادرت

امضا بکن که شاعرت اهل شهادت است

باشد حسین ع کرب وبلا مال خوبها

یک مهر تربت از توبرایم کفایت است

ویزا بلیط کرب وبلا مال خوب ها ست

سهم چومن پیامک هستم به یادت است

یک اربعین غزل به امید عنایتی

این بغض من اگر چه خوش هم عنایت است

چیزی برای عرضه ندارم مرا ببخش

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
باز هم امده ام...
بازهم آمده ام

ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)

چند سالیست که بر نام تو مستی کردم

دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…

هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم

باز هم آمده ام…

تا که بر سر در این ایوانت

چو کبوتر باشم

بازهم آمده ام..اما…

کوله بارم پر از سنگ گنه

درد را در پس چشمم دیدی

وصله درد ز قلب و دل من برچیدی

تو مرا راه بدادی حرمت

حرم با دل و جان در کرمت…ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)

چند سالیست که بر نام تو مستی کردم

دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…

هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم

این که منت کنیم حرفی نیست

چون که تو گل پسر فاطمه ای و بدلت مرزی نیست

پس تو دستم را گیر

در پس معرکه هستم درگیر

هستیَم نام تو است

مستیَم از می و پیمان تو است

من گنه کردم ولی کن…

باز هم آمده ام…

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
بیداری نیمه شب

هر وقت نیمه شب بی اختیار بیدار شدید ،سریع نخوابید،

چون ملکی به اذن خدا شما رو بیدار کرده تا با خدا هم صحبت بشی.

اگه خیلی برات سخته بیدار بشی،لااقل بلند شو بهشون سلام کن

بعد بخواب.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
چرا چادر مشکی است؟
پاسخ کوتاه و جالب به سوال چرا چادر مشکی است؟

چقدر

چفیه ها

خونی شد ...

تا

چادری خاکی نشود…

"حجاب" همان چادری بود که پشت درِ خانه سوخت

ولی از سرِ فاطمه (س) نیفتاد.

دانلود با لینک غیر مستقیم، حجم4.5mb

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
دعای امام صادق علیه السلام در حق زائرین کربلا

معاویه بن وهب می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، دیدم حضرت مشغول نماز است. نماز که تمام شد حضرت در حال سجده مشغول مناجات شد و عرضه داشت:«ای خدایی که ما را به کرامت و وصیت مخصوص گرداندی و به ما وعده ی شفاعت دادی و دانش گذشته و آینده را به ما عطا نمودی و دل های مردم را به طرف ما متمایل کردی، من و برادرانم و زوار قبر پدرم حسین علیه السلام را بیامرز،‌ همان ها که مال خرج می کنند و بدن خود را به زحمت می اندازند تا به ما نیکی کنند ، و در رسیدگی به ما ، به امید آنچه نزد توست می باشند، و به خاطر شادی رساندن بر پیامبرت صلی الله علیه و آله و اجابت دستور ما و به خشم آوردن دشمنان ما و تحصیل رضای تو، این کارها را می کنند. خدایا خود از جانب ما، بارضوانبهآنهاپاداشبدهوشبو روز نگهدارشان باش.»

حضرت همینطور به دعا راجع به زوار و اولاد و خانواده ی آنها و ثواب آنها ادامه داد تا اینکه عرضه داشت:«خدایا، دشمنان ما، بر زوار به خاطر زیارت ایشان خرده گرفتند، ولی اینها زیارت را رها نکردند ، چون می خواستند با مخالفین ما مخالفت کنند. خدایا، بر آن صورت هایی که خورشید تغییر داده، ترحم فرما. خدایا بر آن گونه هایی که ، بر قبر اباعبدالله علیه السلام نهاده شده ترحم فرما. خدایا بر آن چشم هایی که اشک هایش به خاطر رحمت بر ما جاری شده ترحم فرما. خدایا بر آن دل هایی که به خاطر ما ناراحت و آتش گرفته ترحم فرما. خدایا رحمت فرست بر آن ناله ای که برای ماست. خدایا آن بدن ها و جان ها را به تو می سپارم تا در روز عطش بر سر حوض بهره مندشان کنی.»

وقتی مناجات حضرت علیه السلام تمام شد، عرض کردم:«فدایت شوم، آنچه من از شما شنیدم اگر برای خدانشناس ها می بود، گمان می داشتم که به آتش جهنم دچار نشوند! به خدا آرزو کردم که امام حسین علیه السلام را زیارت می کردم و حج نمی کردم.»

حضرت علیه السلام فرمودند:«تو که به حضرت سیدالشهداء نزدیکی، چرا او را زیارت نمی کنی؟ چرا زیارت را رها می کنی؟»

عرض کردم:«من نمی دانستم که مسأله ی زیارت آن حضرت اینقدر با عظمت است.»

حضرت علیه السلام فرمودند:«ای معاویه، آنها که در آسمان برای زوار حسین علیه السلام دعا می کنند ، از دعاگوهای در زمین بیشترند. ای معاویه، زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن ، هرکس آن را ترک کند، آن قدر حسرت می بیند که آرزو می کند ای کاش قبر حضرت نزد او می بود. آیا دوست نداری که خداوند تو را جزو کسانی ببیند که پیامبر و علی و فاطمه و ائمه علیهم السلام برایشان دعا می کنند؟ آیا دوست نداری که فردا جزو کسانی باشی که با آمرزش گناهان گذشته بر می گردند و گناه 70 سال آنها بخشوده می شود؟ آیا دوست نداری که فردا جزو کسانی باشی که ملائکه با آنها مصافحه می کنند؟آیا دوست نداری فردا جزو کسانی باشی که (از قبر) خارج می شوند، در حالی که گناهی در پی ندارند؟آیا دوست نداری فردا از کسانی باشی که پیامبر با او مصافحه می کند؟»

منبع:آثار و برکات توسل به امام حسین علیه السلام ص 170 تا 172

مولف:سید عباس اسلامی 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
تشرف زائر کاظمینی در حرم کاظمین علیهم السلام

صاحب کتاب معجزات و کرامات در صفحه 68 نقل می کند:

جمعی از افراد متدیّن و مورد وثوق از اهل علم نقل کرده اند که: مردی در کاظمین به نام امین سلمانی بود که تا حدودی جراحی های سطحی را انجام می داد و مورد اطمینان افراد متدیّن بود.

او نقل کرد که: روزی زائری نزد من آمد و گفت: «در دست و پا و زبانم قرحه هایی بیرون آمده که فوق العاده مرا اذیت می کند، اگر می توانی آنها را عمل کن و جراحی نما.»

من وقتی او را معاینه کردم دیدم معالجه ی او از دست من بر نمی آید و از طرف دیگر دلم به حال او سوخته لذا مغازه را تعطیل کردم و او را به بغداد نزد طبیب متخصصی که مسیحی بود بردم ، او هم بعد از معاینه و دقت کامل گفت:«این مرض مهلک و خطرناک است و علاج آن فقط با عمل جراحی انجام می شود و احتمال هم دارد که در زیر عمل از دنیا برود و اگر خوب شود او هم گنگ و هم لنگ خواهد شد.

بیمار هرچه تضرع و زاری کرد که راه علاج آسانتری به او ارائه دهد طبیب گفت:«چاره ای جز رفتن به بیمارستان و عمل جراحی نیست.»

بالاخره من و مریض مأیوس شدیم و به چند طبیب دیگر هم مراجعه کردیم ، همه همان جواب را دادند و راه علاج ما را منحصر به عمل جراحی با احتمال تمام خطرات دانستند.

من و مریض به کاظمین برگشتیم اما این دفعه مریض ناراحتی اش بیشتر از قبل بود زیرا علاوه بر دردی که داشت مأیوس از معالجه هم شده بود. او به حال اضطراب عجیبی افتاده بود و لحظه به لحظه بر اضطرابش افزوده می شد. من قدری به او دلداری دادم و از او خداحافظی کردم و به مغازه ام رفتم اما تمام شب را در غصه و ناراحتی به سر بردم. صبح که به مغازه رفتم و هنوز تازه در دکان را باز کرده بودم دیدم آن بیمار با نهایت خوشحالی و بشّاشیّت نزد من آمد و مرتب شکر و حمد الهی را می نماید و صلوات می فرستد.

گفتم:«چه شده؟»

گفت:«ببینید هیچ اثری از آن قرحه ها و غده ها در من نمی باشد.»

گفتم:«تو همان مریض دیروزی هستی!»

گفت:«بله من همان مریض دیروزی هستم، دیشب وقتی از تو جدا شدم با خود گفتم، حالا که چاره ای جز مردن ندارم حمام می روم و یک زیارت با طهارت واقعی می کنم.»

لذا حمام رفتم غسل زیارت کردم به حرم مطهر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مشرف شدم، ناگاه مرد عربی(که یقیناً حضرت بقیّت الله روحی فداه بود) نزد من آمد و کنار من نشست و دست مبارکش را از سر تا پای من مالیده، هرکجا دستش می رسید، فوراً درد آن محل ساکت می شد ، تا آن که آن مرض از سر و صورت و و زبان و دست و پا و تمام بدن من بیرون رفت.

وقتی این معجزه را دیدم دامنش را گرفتم و با تضرع و ناله گفتم: «تو که هستی که مرا شفا دادی؟»

مردم صدای مرا در حرم شنیدند و دور من جمع شدند و پرسیدند:«چه شده که این گونه تضرع و زاری می کنی؟»

حضرت بقیّت الله روحی فداه برای آن که مردم متوجه حقیقت مطلب نشوند فرمودند:«او را امام علیه السلام شفا داده ولی او دامن مرا گرفته و گریه و زاری می کند.»

بالاخره در این بین آن حضرت دامن خود را از دست من در آوردند و ناپدید شدند.

آقای امین سلمانی می گویند: وقتی من او را دیدم و این حکایت را شنیدم او را برداشتم و به بغداد نزد اطبائی که او را دیده بودند بردم و به آنها گفتم:«نزد شما آمده ام تا معجزه ی عجیبی را به شما نشان دهم تا ببینید چگونه غده ها و قرحه ها از وجود او رفته و شفا یافته است و حال آنکه بیشتر از یک شبانه روز نیست که او از شما جدا شده است.»

آنها همه تعجب کردند و اعتقاد به وجود مقدس حضرت بقیّت الله روحی فداه پیدا کردند.

منبع:ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا ص 292تا 294

مولف:محمد یوسفی

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
سالروز آغاز تاجگذاری آقا صاحب الزمان حضرت مهدی علیه السلام مبارک باد

نهم ربیع الاول دو عید بزرگ داریم. اولین عید روزی است که  دل حضرت زهرا سلام الله علیها مخصوصا به آن شاد گشته است .یعنی عید شادی حضرت زهراست. تبریکککککککککککک به همه ی شیعیان.

و دومین عید که همان غدیر ثانی است و آغاز سلطنت پر شکوه آقا صاحب الزمان حضرت حجت بن الحسن عسکری است که بر همه ی شیعیان و محبان آن حضرت تبریک و تهنیت عرض می کنیم.

از یعقوب بن منفوس روایت کرده است که گفت:روزی به خدمت حضرت عسکری علیه السلام رفتم. بر روی تخت گاهی نشسته بودند. از جانب راست آن حجره ای بود که پرده ای بر درگاه آن آویخته بود. گفتم:«ای سیّد من! کیست صاحب امر امامت بعد از تو؟»

فرمود:«پرده را بردار.»

چون برداشتم، کودکی بیرون آمد که قامتش پنج شبر بود. تقریباً می بایست هشت ساله باشد یا ده ساله؛ با پیشانی گشاده، روی سفید، دیده های درخشان دست های قوی و زانوهای پیچیده. بر خدّ راست رویش ، خالی بود. کاکلی بر سر داشت. آمد و بر ران پدر بزرگوار خود نشست. حضرت فرمود:«این است امام شما.»

پس آن کودک برخاست. حضرت فرمود:«ای فرزند گرامی! برو، تا وقت معلوم که برای ظهور تو مقرّر شده است.»

پس به او نظر می کردم، تا داخل حجره شد. پس حضرت فرمود:«ای یعقوب! نظر کن چه کسی در این حجره است؟»

داخل شدم و گشتم. هیچ کس را در حجره ندیدم.

*************************************

همچنین به سند صحیح از محمد بن معاویه ،محمد بن ایوب و محمد بن عثمان عمروی روایت کرده که همه گفتند: حضرت عسکری علیه السلام پسر خود، حضرت صاحب علیه السلام را به ما نمود(نشان داد). ما در منزل آن حضرت بودیم. حدود 40 نفر بودیم. گفت:«این است امام شما بعد از من و خلیفه ی من بر شما. اطاعت او بنمائید و پراکنده نشوید بعد از من، که هلاک خواهید شد در دین خود. بعد از این روز او را نخواهید دید.»

پس از خدمت آن حضرت بیرون آمدیم و بعد از اندک روزی حضرت عسکری علیه السلام از دنیا مفارقت نمود.

منبع:منتهی الآمال ج2 ص 521

مولف:ثقة المحدثین مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره)

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
احادیثی گهرباراز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

-«کسی که عبادت های خالصانه ی خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.»

-«همانا سعادتمند کامل و حقیقی کسی است که امام علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.»

-«ما اهل بیت رسول خدا صلی الله عیله و آله وسیله ی ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان خدائیم و جایگاه پاکی ها، ما دلیل های روشن خدائیم و وارث پیامبران الهی.»

-«تلاوت کننده ی سوره حدید و واقعه و الرحمن در آسمانها و زمین اهل بهشت خوانده می شوند.»

-«از دنیای شما سه چیز محبوب من است:1-تلاوت قرآن2-نگاه به چهره ی رسول خدا3-انفاق در راه خدا.»

-«خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امّت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.»

-«خدای تعالی زکات را مایه پاکی جان و فزونی روزی ، و روزه را برای پابرجایی اخلاص قرار داد.»

منبع: نرم افزار سخنان بیست - موبایل

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
امام زمان علیه السلام او را به دو چیز بشارت داد

علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار نقل فرموده است:

مردی از اهل کاشان قصد عزیمت به سفر حج نموده و با دوستان خود به قصد مکه راه افتادند.

به شهر نجف اشرف که رسیدند آن مرد به بیماری سختی مبتلا شده و پاهایش خشک گردید. به طوری که دیگر قادر به راه رفتن نبود هرچه کرد قدرتی برای راه رفتن به دست نیاورد تا بتواند با دوستانش در این سفر همراه شود.

دوستان با مشاهده ی این امر، او را در همان شهر به یکی از افراد صالح سپردند و خود راهی بیت الله الحرام گردیدند.

شخص میزبان در صحن مقدس امیر مومنان علیه السلام حجره ای داشت و هر روز او را در این حجره تنها می گذاشت و درب حجره را به رویش می بست و برای کسب روزی به صحرا می رفت.

یکی از روزها که مهیای رفتن می شد به او گفت:«از کثرت بی تحرکی و توقف در این مکان دلم به تنگ آمده و از این مکان وحشت دارم. اگر برایت ممکن است امروز مرا با خودت ببر و در بین مسیر مرا رها کن و خودت هرجا که خواستی برو.»

پس قبول کرده و او را با خود برد تا در بیرون شهر نجف به مکانی رسیدند که معروف بود به مقام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه شریف.

در گوشه ای از آن مقام شریف او را نشاند و لباسش را در حوض آبی که در آنجا بود شست و بر روی درختی انداخت تا خشک شود و او را به حال خویش واگذاشت و خودش راهی صحرا شد.

بقیه ی ماجرا را از زبان خودش بخوانید.

بسیار اندوهگین بودم و فکرم به شدت مشغول بود. دائم در این اندیشه بودم که در نهایت کار من به کجا خواهد انجامید و برای حل مشکلم به چه کسی باید پناه ببرم؟

در همین حال جوانی خوشرو و گندمگون داخل صحن شده و بر من سلام کرد و به اتاقی که در آن مقام بود داخل شده و در نزد محراب چند رکعت نماز در نهات خضوع و خشوع به جا آورد که تا آن زمان هرگز نمازی مثل آن ندیده بودم. زمانی که نمازش تمام شد ، نزد من آمد و احوالم را جویا شد. عرض کردم:«به بلایی دچار شده ام که سینه ام از آن تنگ گردیده و خداوند نه مرا شفا می دهد تا سلامتی ام برگردد و نه مرا از این دنیا می برد تا ازاین گرفتاری و بیماری خلاص شوم.»

پس فرمود:«اندوهگین نباش، به زودی خداوند هر دو را به تو مرحمت می کند.»

سپس از آن مکان بیرون رفت. در این هنگام متوجه شدم پیراهنی که روی درخت بود روی زمین افتاده است. از جای خود برخاستم و پیراهن را برداشته و شستم و بار دیگر بر روی درخت پهن کردم. ناگاه به خود آمدم و با خود گفتم: من که قدرتی در ایستادن و تحرک نداشتم! پس چگونه توانستم حرکت کنم؟

فی الحال یقین کردم که آن شخص حضرت صاحب الزمان علیه السلام است. پس برای یافتن او از آن مقام شریف خارج شدم و به اطراف آن صحرا نگاه انداختم ولی کسی را نیافتم. پس بسیار نادم شدم و حسرت خوردم که چرا آن حضرت را نشناختم. وقتی آن مرد صاحب حجره از صحرا برگشت و مرا در آن حال دید متحیر شد و پس از شنیدن آنچه در غیابش رخ داده بود به جهت توفیقی که از دست داده بودیم بسیار حسرت خورد.

پس به برکت عنایت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف ، این مرد مجدداً سلامتی خود را به دست آورد و زمانی که دوستانش از حج برگشتند ، تا مدت کوتاهی با آنان بود. ولی        پس از مدتی بیمار شد و از دنیا رفت و در صحن مقدس به خاک سپرده شد.

و اینچنین صحت آن دو خبری که حضرت حجّت بن الحسن صلوات الله علیه به او داده بود ، واقع گردید.

منبع: نرم افزار دانشنامه مهدویت/مخصوص موبایل 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
میلاد با سعادت رسول گرامی اسلام(ص) و امام صادق(ع) مبارک باد

میلاد با سعادت و خجسته ی رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و همچنین رئیس مذهب شیعه آقا امام جعفر صادق علیه السلام بر حضرت صاحب الزمان حضرت حجّة بن الحسن العسکری علیه السلام و همه ی شیعیان مبارک باد.

مشهور آن است که ولادت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک طلوع صبح روز هفدهم ماه ربیع الاول بوده در سالی که اصحاب فیل، فیل آوردند برای خراب کردن کعبه ی معظمه و به حجاره ی سجیل معذب شدند، و ولادت شریفه به مکّه شد، در خانه ی خود آن حضرت بوده.....

از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که ابلیس به 7آسمان بالا می رفت و گوش می داد و اخبار سماویّه را می شنید ، پس چون حضرت عیسی علیه السلام متولد شد او را از 3 آسمان منع کردند و تا 4 آسمان بالا می رفت. چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله متولد شد ، او را از همه ی آسمان ها منع کردند و شیاطین را به تیر های شهاب از ابواب سماوات راندند.

و صبح آن روز که آن حضرت متولد شده، هر بُتی که در هر جای عالم بود بر رو افتاده بود و ایوان کسری یعنی پادشاه عجم بلرزید و 14 کنگره ی آن افتاد و دریاچه  ی ساوه که سالها آن را می    پرستیدند فرو رفت و خشک شد و وادی سماوه که سالها بود کسی آب در آن ندیده بود ، آب در آن جاری شد و آتشکده ی فارس که هزار سال خاموش نشده بود، در آن شب خاموش شد و داناترین علمای مجوس در آن شب در خواب دید که شتر صعبی چند اسبان عربی را می کشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ایشان شدند و طاق کسرا از میانش شکست و دو قسمت شد و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید و پرواز کرد تا به شمرق رسید. و تخت هر پادشاهی در آن صبح سرنگون شده بود و جمیع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمی توانستند بگویند و علم کاهنان برطرف شد و سحر ساحران باطل شد و هر کاهنی که بود، میان او و همزادی که داشت –که خبرها به او می گفت- جدایی افتاد. و قریش در میان عرب بزرگ شدند و ایشان را آل الله گفتند، زیرا که ایشان در خانه ی خدا بودند، و آمنه سلام الله علیها مادر آن حضرت گفت:«ولله که چون پسرم بر زمین رسید دست ها را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد ، پس، از او نوری ساطع شد که همه چیز را روشن کرد و به سبب آن نور قصرهای شام را دیدم و در میان آن روشنی صدایی شنیدم که قایلی می گفت:"بهترین مردم را زائیدی، پس او را محمّد نام کن." و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت:"حمد می گویم و شکر می گویم خداوندی را که عطا کرد به من این پسر خوشبو را که در گهواره بر همه سیادت و بزرگی دارد." پس او را تعویذ نمود به ارکان کعبه و شعری چند در فضایل آن حضرت فرمود.»

احادیثی گهربار از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله

-«طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، همانا خدا جویندگان علم را دوست دارد.»

-«بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار.»

-«صدقه خشم پروردگار را فرو می نشاند.»

-«عبادت 70 جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.»

-«برای هرچیزی زکاتی است و زکات بدنها ، روزه است.»

-«خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد.»

-«هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمند تر از عقل نیست.»

ولادت امام جعفر صادق علیه السلام

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام پیشوای مذهب جعفری(شیعه) در روز 17 ربیع الاول سال 83 هجری چشم به جهان گشود.

پدرش امام محمد باقر علیه السلام و مادرش ام فروه می باشد. کنیه ی آن حضرت ابوعبدالله و لقبش صادق است.

حضرت صادق علیه السلام تا سن 12 سالگی معاصر جدّ گرامیش حضرت سجاد علیه السلام بود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خصوص انتخاب نام و لقب امام ششم فرموده است:«وقتی که فرزندم جعفر متولد شد نام او را صادق بگذارید زیرا فرزند پنجمش جعفر است و ادعای امامت می کند و او در نظر خداوند جعفر کذّاب است.»

ابن بابویه و قطب راوندی روایت کرده اند که از حضرت امام زین العابدین علیه السلام پرسیدند که:«امام بعد از تو کیست؟»

فرمود:«محمد باقر شکافنده علوم است.»

پرسیدند که:«بعد از او امام که خواهد بود؟»

فرمود:«جعفر که نام او نزد اهل آسمانها، صادق است.»

احادیث گهرباری از امام جعفر صادق علیه السلام

-«محبوب ترین برادرانم نزد من ، کسی است که عیب هایم را به من اهدا کند.»

-«هرکس نماز را سبک بشمارد ، به شفاعت ما دست نخواهد یافت.»

-«عمل اندک و با دوام که بر پایه ی یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است.»

-«پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسی است که برای مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.»

-«عالِم باشی یا جاهل ، خاموشی را برگزین تا بردبار به شمار آیی، زیرا خاموشی نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.»

-«از حسد ورزی به یکدیگر بپرهیزید زیرا ریشه ی کفر حسد است.»

-«با احمق مشورت نکن و از دروغگو یاری مجو و به دوستی زمامداران اعتماد مکن.»

منابع:منتهی الآمال ج 1 –مولف:حاج شیخ عباس قمی (ره)

زندگانی چهارده معصوم- مولف:بهروز رحمانی

نرم افزار سخنان بیست مخصوص موبایل

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
از علی آموز اخلاص عمل

مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب منتهیالآمال می نویسد:

روایت شده است که حضرت امیرالمومنینعلیه السلام عِصابه(پیشانی بند) داشت که وقتی به جنگ عظیمی می رفت ، آن را می بست. چون خواست به جنگ ذات السلاسل تشریف ببرد نزد فاطمه  سلام الله علیها رفت و آن عِصابه را طلبید، فاطمه سلام الله علیها گفت:«پدرم مگر تو را به کجا می فرستند؟»

حضرت گفت:«مرا به «وادی الرمل» می فرستند.» حضرت فاطمه سلام الله علیها از خطر آن سفر گریان شد ، پس در این حالت حضرت رسول صلّی الله علیه و آله داخل شدند و از فاطمه سلام الله علیها پرسیدند:«چرا گریه می کنی؟ آیا می ترسی شوهرت کشته شود؟ ان شاء الله کشته نمی شود.»

حضرت امیر علیه السلام عرض کرد:«یا رسول الله! نمی خواهی کشته شوم و به بهشت بروم؟»

پس حضرت امیر علیه السلام روانه شد و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله تا مسجد احزاب همراه او رفتند و چون مراجعت کرد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله با صحابه به استقبال آن حضرت بیرون رفتند و صحابه از دو طرف صف کشیدند و چون نظر حضرت شاه ولایت بر خورشید سپهر نبوّت  افتاد خود را از اسب به زیر افکند و خدمت حضرت شتافت و حضرت را بوسید، پس حضرت فرمود:«یاعلی! سوار شو که خدا و رسول از تو راضی اند.»

آن گاه حضرت امیر علیه السلام از شادی این بشارت گریان شد و به خانه برگشت و مسلمانان غنیمت های خود را گرفتند.

 حضرت رسول صلی الله علیه و آله از بعضی از لشکر پرسید:«علی را در این سفر چگونه یافتید؟»

گفتند:«بدی از او ندیدیم ؛ اما امر عجیبی از او مشاهده کردیم و آن این که در هر نماز که به اواقتدا کردیم سوره ی «قل هو الله احد» در آن نماز می خواند.»

حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند:«یا علی! چرا در نمازهای واجب به غیرِ «قل هوالله احد» نخواندی؟»

گفت:«یا رسول الله! به سبب آن که من آن سوره را بسیار دوست می دارم.»

حضرت فرمودند:«خدا نیز تو را دوست می دارد چنان که تو آن سوره را دوست می داری.»

سپس فمودند:«یاعلی! اگر نه آن بود که می ترسم طایفه ای از امّت در حق تو بگویند آنچه را که نصارا در حق عیسی علیه السلام گفتند، هر آینه سخنی چند در مدح تو می گفتم که امروز بر هیچ گروه نگذری مگر آن که خاک زیر پای تو را برای برکت بردارند.»

یاعلی ای ذات پاکت قل هو الله احد        ای که مُهر نازنینت نقش الله صمد

لم یلد از مادر گیتی و لم یولد چو تو       لم یکن بعد النبی مثلت له کفواً احد

منبع:هزار و یک حکایت اخلاقی ص 203 و 204

مولف:محمد حسین محمدی

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
یا صاحب الزمان.....!!!

یا حضرت صاحب زمان آقا بیا آقا بیا

ای منجی مستضفان آقا بیا آقا بیا

از هجر تو دیگر رسیده جان به لب یابن الحسن

ای یاور ما شیعیان آقا بیا آقا بیا

دنیا دگر گردیده پُر، از ظلم و جور کافران

ای روشنی بخش جهان آقا بیا آقا بیا

ای آفتاب پشت  ابر دیگر نمانده تاب و صبر

ای یاد  تو آرام جان آقا بیا آقا بیا

در حسرت دیدارتان گشتیم در غم غوطه ور

ای تکیه گاه مومنان آقا بیا آقا بیا

دنیا شده پر اضطراب از وحشت و دلواپسی

ای تک سوار قهرمان آقا بیا آقا بیا

جان ها به لب آمد دگر آقا برس بر داد ما

ای مهدی صاحب زمان آقا بیا آقا بیا 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
آگاه باشید!

                 امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اَما واللّه ليغيبنَّ عنكم صاحب هذاالأمر وليخملنَّ هذا حتّى يقال: مات، هلك، فى أى واد سلك؟».

 

                «آگاه باشيد، به خدا سوگند كه صاحب اين امر از شما غائب گردد و همانا گمنام مانَد تا آنجا كه گويند: او مُرد، هلاك شد، در كدام درّه گم شد؟»

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
انتقام خون حسین

هنگامی که امام حسین(ع)با آن وضع جانسوز به شهادت رسید

صدای گریه و ناله فرشتگان بلند شدو گفتند:

ای خدا!با حسین(ع)برگزیده تو و پسر پیامبر تو اینگونه رفتار کنند؟

خداوند سایه و شبح حضرت قائم(عج)را به آنان نشان داد و فرمود:

((بهذا انتقم لهذا))

((با این (قائم) انتقام خون حسین را می گیرم))

                                                       اصول کافی  صفحه 218

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
کلام نویسنده

گاهی وقت ها منتظرها آنقدر به  فکر انتظارند که یادشان میرود که منتظر چه بوده اند

درواقع منتظر سر رسیدن عشقشان هستند ولی با باور این که این انتظار به سر نمی رسد،

بدون آنکه بدانند ، عشقشان انتظارشان می شود و این یعنی کوفی شدن

پس با هم بگوییم که منتظر میمانیم نه برای انتظار ، بلکه برای آن منتظر یعنی....مهدی

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
بيم از كشته شدن

 

               امام صادق (عليه السلام) فرمود: «براى حضرت قائم قبل از ظهورش، غيبتى هست»

 زراره گويد پرسيدم: چرا؟

          فرمود: «يخاف على نفسه الذّبحة. از كشته شدن خويش مى ترسد.»

 

                از آن رو كه حضرت مهدى (عليه السلام) آخرين امام معصوم است وهمچون امامان گذشته نيست كه اگر كشته شد، امامى ديگر جانشين او شود. او بايد بماند تا آن زمان كه شرايط لازم براى حكومت جهانى اسلام و قرآن پيش آيد. قيام نمايد و دنيا را از عدل و داد پر كند، مردمى كه طى بيش از دو قرن ثابت كردند كه هر امامِ هدايت را، يا به شمشير يا به زهر، از بين مى برند، بى گمان اگر حضرت مهدى(عليه السلام)غيبت نمى كرد، او را نيز به سرنوشت پدران بزرگوارش دچار مى كردند. خصوصاً ملوك بنى عباس كه از مدتها قبل، توطئه ها كردند و در مقام كشتن او بر آمدند و با توجه به همين دسيسه ها بود كه خداوند عزوجلّ حتّى ولادت حجّت خويش را بصورت پنهان قرار داد.

 

                 ذكر اين حكمت نشان مى دهد كه تا زمان حتمى شدن قيام، هر زمان ديگرى، خطر كشته شدن امام(عليه السلام) را به همراه دارد و كشته شدن امام(عليه السلام)، كشته شدن پيام اوست، كشته شدن اسلام است كه خدا هرگز به آن رضايت نخواهد داد.

کتاب غیبت،ظهور،امامت

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
به یاد آورید امام را او زنده است.
آیت الله بهجت:

امام زمان (عج) عین الله ناظره چشم بینا٬  گوش شنوا٬ زبان گویا و دست گشاده خداوند است

و از اقوال و افعال و افکار و نیات

ما اطلاع دارد٬ مع ذلک گویا ما ائمه (ع)

و به خصوص امام زمان (عج) را حاضر ناظر نمی دانیم

بلکه گویا مانند عامه اصلا زنده نمی دانیم و به کلی از آن حضرت غافل هستیم.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
بعضی ها دوست ندارن مهدی(عج) بیاد!(نادانی)

 چند وقت پیش در میان جمعی دوستانه بحث امام زمان شد.

یکی از بچه ها حرف خنده داری زد .

من داشتم میگفتم:بچه ها چقدر خوب می شد اگر امام زمان همین حالا ظهور میکرد!

یکی از بچه ها گفت:دعا کن حالاحالاها نیاد!!!!

تعجب کردم.گفتم برا چی؟

گفت:یعنی خودت نمیدونی؟

گفتم: چی رو؟

گفت:مگه نمیگی یاران امام زمان 313 نفراند و هرکسی با امام زمان نباشه جلوی امام زمانه؟

گفتم:چرا گفتم ولی کجا گفتم که امام زمان ظهور نکنه؟!!!!

گفت:خوب وقتی میگی یاران امام زمان 313 نفراند یعنی فکر میکنی من و تو هم جزو 313 نفریم؟

من هم بهش گفتم الآن برات توضیح میدم:

یاران امام زمان

یاران امام زمان بسیارند اما امام زمان 313 فرمانده سپاه دارد (که 50 نفر از آنها زن هستند) که یاران امام زمان را در سراسر دنیا

کنترل میکنند.گفته شده که بیشتریاران امام زمان عرب نیستند و نیز گفته شده که بیشتر آنها ایرانی اند و تمام 313 نفر یار امام زمان جوانند و پیری در میان آنها پیدانمی شود.

مکان یاران امام زمان

روایاتی هست که می گوید:بیشتر یاران امام زمان از شهرهای نیشابور(15 نفر) و قم(18 نفر) و

طالقان (24 نفر) هستند. البته نمی توان به این روایات اعتماد صد در صد داشت.

نام یاران امام زمان

نام بعضی از 313 نفر یار اصلی امام زمان در بعضی از کتاب ها برده شده است از جمله این کتابها کتاب (معجم الملاحم) می باشد.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
امروز نیاید... فردا می آید
به لطف خدا دنیا از ظلم و ستم خسته شده و داره به سمت آزادی و عدالت میره.

همین روزهاست که خدا وعده ی خودش رو عملی می کنه و نگهبان عدل می آید.

از نشانه های ظهور قیام کشور های عربی است.

همین روزها می آید... من به او ایمان دارم.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
خطاب حضرت مهدی (عج ) به یاران خود در عصر غیبت:

... و این را بدانید استقامت در این مسیر و دوران پر گناه و ظلم و جور از

هزار بار شمشیر زدن در جنگ های جدم حضرت محمد ( ع ) با ارزش تر است

... شما باید انتظار بکشید

البته انتظار واقعی در فعالیت شماست...


برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
ظهور امام زمان در سیمای جوانان
-- از امام حسن علیه السلام روایت شده که فرمود:« خداوند عمر مهدی علیه السلام را در دوران غیبتش طولانی می‌گرداند. آن‌گاه با قدرت خود، او را به صورت مردی چهل ساله یا کمتر ظاهر می‌گرداند تا مردم بدانند که خداوند بر هر چیزی قادر است.»

-- ازدی می‌گوید: من و ابوبصیر و علی بن عبدالعزیز خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم. من به امام عرض کردم:« آیا تو صاحب ما (امامی که قیام می‌ کند) هستی؟» امام علیه السلام فرمود:« من صاحب شما باشم ؟!» آن گاه پوست بازوی خود را گرفت و کشید و فرمود: « من پیرمرد هستم و صاحب شما جوان است.»

-- ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت می‌کند که فرمود: « اگر قائم علیه السلام ظهور کند، بسیاری از مردم او را انکار می‌کنند زیرا به صورت جوانی رشید و متعادل ظهور کرده. هیچ‌کس او را باور نمی‌کند مگر مؤمنانی که خداوند در عالم ذرّ، از آنها پیمان گرفته است.»

-- امام صادق علیه السلام در روایت دیگری نیز فرمود:« از بزرگ‌ترین امتحان‌های الهی این است که مهدی علیه السلام به صورت مردی جوان ظهور می‌کند در حالی که مردم گمان می کنند او پیرمرد کهنسالی است.»

-- ریان بن صلت به امام رضا علیه السلام عرض کرد: « آیا تو صاحب امر هستی؟»

امام علیه السلام فرمود: « من صاحب امر هستم، ولی کسی نیستم که زمین را از عدل پر می‌کند، آن‌طور که از ظلم پر شده است. چگونه می‌توانم آن کس باشم در حالی که خودت ضعف بدن مرا می‌بینی؟ قائم علیه السلام کسی است که هنگام ظهور، سن پیرمردان و سیمای جوانان را دارد. »

-- در حدیث دیگری از امام رضا علیه السلام درباره نشانه حضرت مهدی هنگام ظهور سئوال شد. امام پاسخ فرمود: « نشانه او این است که سالخوردگان و قیافه جوانان را دارد، به طوری که در چشم مردم چهل‌ساله یا کم‌تر دیده می‌شود. نشانه‌ی دیگرش این است که با گذشت شب و روز پیر نمی‌شود تا اجلش فرا می‌رسد. »

منابع :

بحار الانوار 52 / 322 حدیث 30

کمال الدین ص 285 حدیث 16

بحار الانوار 51 / 132 حدیث --------- کمال الدین

بحار الانوار 52 / 280 حدیث50

بحار الانوار 52 / 287 حدیث 24 و 23 - ص 385 حدیث 196 برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
اصلاح جامعه‏
اصلاح جامعه‏
فرج، يعنى نصرت و پيروزى، و مقصود، پيروزى حکومت عدل علوى بر حکومت‏هاى کفر و شرک است.
بنابراين، انتظار فرج، يعنى انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ و جهانى و منتظر حقيقى، کسى است که در حقيقت، خواهان تشکيل چنين حکومتى باشد و اين خواسته آن گاه جدى و واقعى است که شخص منتظر، عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهى باشد. و گرنه، انتظار فرج، در حد يک ادعا و شعار بى‏محتوا خواهد بود. از اين‏رو، در روايات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است؛ زيرا کسى که حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسيس حکومت عدل گستر اوست، زندگى خود را بر پايه عدل و داد استوار مى‏سازد و او انسانى است که حضور و غيبت امام، در نحوه رفتار و سير و سلوکش تفاوتى ندارد و قبل از تشکيل حکومت عدل، او چنين حکومتى را در زندگى خود پايدار ساخته است. بنابراين، انتظار فرج حقيقى، ريشه در معرفت به حق، عدل، ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مى‏گردد و چنين حقيقت اصيل و عميقى، با لفظ و شعار به دست نمى‏آيد و با بى‏تفاوتى و بى‏اعتنايى نسبت به مقدسات دينى و رسالت‏هاى انسانى، در تعارض و تناقض است.
انتظار فرج، داراى ويژگى‏ها و معانى زير است:
الف) معرفت امام معصوم و عادل و پيشواى فضيلت.
ب) ايمان به امامت رهبرى الهى و عدالت پيشه.
ج) عشق به عدالت و ارزش‏هاى انسانى.
ه) اميد به آينده‏اى روشن و نويد بخش.
ک) تلاش براى برقرارى حکومتى عدل پيشه و عدل گستر.
ح) رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى.
خ) داشتن روحيه تعهد و مسؤوليت‏پذيرى.
اين نوع انتظار فرج است که برترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظرى، مقامى عالى دارد و چنين کسى، هر گاه در زمان غيبت، از دنيا برود، به منزله کسى است که پس از ظهور حضرت حجت عليه‏السلام، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد کرده است.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
منتظریم

دیریست که ما منتظر روی تو هستیم

دیریست که ما منتظر روی تو هستیم

   ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم

     دیریست که دلداده ما خانه نشین است

    جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است

         پلک دلم امشب به نبودت پر درد است

      این فصل کبود از غم هجران تو سرد است

         ای ساقی دلهای جهان مست نگاهت

   این ماه فرومانده ز چشمان سیاهت

     دیریست که ما منتظر و خانه بدوشیم

        وقتی که قمر نیست همه تا رو خموشیم

    ای صاحب این ثانیه ها پس تو کجایی

      فهمیده ام این جمعه گذشت و نمی یایی

      دیریست که در جمعه همه مست غروییم

  از ناله پریم وغزل سنگ و رسوبیم

امام زمان

رها کنید دگر صحبت مداوا را

فراق اگر نکشد ، وصل می کشد ما را

تمام عمر تو ما را نظاره کردی و ما

ندیده ایم هنوز آن جمال زیبا را

شراره های دلم اشک شد ز دیده چکید

ببین چگونه به آتش کشید، دریا را

قسم به دوست که یک موی یار را ندهم

اگر دهند به دستم ، تمام دنیا را

به شوق انکه ز کوی تو ام نشان آرد

به چشم خویش کشیدم غبار صحرا را

جنون کشانده به جایی مرا که نشناسم

طریق کعـبه و بتخانه و کلیسا را

تمام عمر به خورشید و ماه ناز کنم

اگر به خانه تاریک من نهی پا را

نسیم صبح ز راهی که امدی برگرد

ببر سلام ز من آن عزیز زهرا را

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393

مقدمه

ايمان به قيامت از مهمترين باورهاى دينى است كه همه پيامبران بر آن تأكيد داشته‏اند و مسئله معاد، بعد از ايمان به خداوند ركن اساسى مكتب انبيا مى‏باشد.

اثبات قيامت؛ ايمان به قيامت؛ اهوال روز محشر؛ ميزان و سنجش اعمال؛ وضعيت نيكان و بدان در قيامت؛ پاداشها و كيفرهاى آخرت؛ برخى از نشانه‏هاى قيامت و...، از مباحث مهمّى است كه در بسيارى از سوره‏هاى قرآن كريم بيان گرديده است.

از نكات دقيق و حسّاسِ اعتقاد به قيامت آن است كه ايمان به عالم آخرت و يقين به زندگى پس از مرگ؛ بينش انسان را در اين دنيا شكل مى‏دهد و كارهاى او را هدفمند مى‏سازد. در اعماق وجود او تأثير مى‏گذارد و حسّ مسؤليت را در ضمير افراد بشر بيدار مى‏كند و آنان را به‏سمت درست‏كارى و نوع دوستى و مكارم اخلاق سوق مى‏دهد. بنابراين افراد به ميزان اعتقاد باطنى كه به ثواب و عقاب الهى دارند از گناه و آلودگى بر كنار مى‏مانند.

باور داشتن ظهور يعنى ايمان به جزاى اعمال در اين دنيا كه نيكان و بدان نتيجه اعمال خود را خواهند ديد و پاداش و كيفر خويش را خواهند چشيد.

ايمان به ظهور و قيام حضرت بقيةاللَّه و برپايى حكومت عدل و داد همه جانبه آن جناب در سراسر جهان نيز از اركان اساسى عقايد دينى است كه در تمامى كتب آسمانى از آن ياد شده و بر آن تأكيد گرديده است، چنانكه خداوند مى‏فرمايد: «وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ اَنَّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصَّالِحُونَ»؛(1) و به راستى كه ما در زبور، پس از ذكر ثبت كرديم كه همانا زمين را بندگان شايسته من به ارث خواهند برد.

همچنين اعتقاد به امام عصر و شناخت ويژگيهاى دوران قيام و برپايى حكومت آن حضرت در زندگى انسانها همان تأثير - بلكه از جهاتى آثار قويتر و نافذترى - برجاى مى‏گذارد. يأس و نااميدى را از دلها مى‏زدايد و تحرّك و نشاط را در مغزها پديدار مى‏سازد و دستها را در پى دلها به فعالّيت و تلاش و پشتكار وامى‏دارد.

باور داشتن ظهور يعنى ايمان به جزاى اعمال در اين دنيا كه نيكان و بدان نتيجه اعمال خود را خواهند ديد و پاداش و كيفر خويش را خواهند چشيد. پاكان و صالحان حكومت را به دست خواهند گرفت و شرك و كفر و الحاد و نفاق را از ميان برمى دارند و بساط ستمگران و بدكاران را برمى‏چينند و عدل و داد مطلق بر سراسر گيتى حكم فرما خواهد شد.

از اينرو صحنه‏هاى قيامت با هنگامه ظهور حضرت حجت از جهات گوناگون مشابه يكديگرند كه در اين مجموعه خلاصه‏اى از شباهتها را كه از تفسير و تأويل آيات قرآن برگرفته شده است در قالب 14 مقاله تقديم خواهد شد. درپي عناوين موضوعات و چکيده ي مقالات اين مجموعه را مي توانيد ببينيد:

 

1 - اجتماع بزرگ

هنگام‏ظهور حضرت بقيةاللَّه ياران و شيعيان آن جناب از گوشه و كنار جهان نزد او اجتماع مى‏كنند و به ياريش مى‏شتابند. اين اجتماع بزرگ

2 - آن رويداد حتمى است

مژده‏ظهور امام عصر و برقرارى حكومت جهانى عدل و داد به دست آن حضرت، با بيانى محكم در آيات و احاديث آمده است و آن را وعده‏اى حتمى و تخلّف‏ناپذير توصيف نموده‏اند، چنانكه

3 - ناگهانى خواهد بود

در احاديث تأكيد شده كه زمان قيام حضرت مهدى  نامعلوم است و هنگامه ظهور ناگهانى است و خداوند امر قيام آن حضرت را به شبى سامان مى‏بخشد. به چند حديث در اين باره

4 - برانگيخته شدن مردگان

در زمان‏ظهور حضرت‏بقيةاللَّه جمعى از اموات‏مؤمنان به اذن خداوند زنده مى‏شوند و به زندگى دنيا باز مى‏گردند و اين امر چنان واضح و مسلّم است كه در برخى از دعاهاى مشهور به صورت يكى از حوايج و خواسته‏هاى مهم شيعيان و منتظران ياد شده است. به نمونه‏اى از احاديث

5 - نزديك بودن آن حادثه بزرگ

در تفسير و بيان آياتى چند از قرآن كريم نزديك بودن زمان ظهور حضرت بقيةاللَّه - ارواحنا فداه - روايت شده است، همان گونه كه بر نزديك بودن وقوع قيامت در آيات قرآن تأكيد گرديده است

6 - فرمانروايى مطلق خداوند

در هر زمانى قدرت الهى جلوه‏هايى دارد كه خردمندان از شناخت رموز و اسرار آن عاجزند و زورمندان در برابر اراده او فرومانده‏اند. ليكن قدرت نمايى كامل و فرمانروايى مطلق در هنگامه ظهور حضرت قائم  آشكار مى‏گردد كه همه مردمان در برابر فرمان خداوند خاضع و تسليم خواهند بود و بساط زورمندان و ستمكاران برچيده خواهد شد.

7 - عذاب بزرگ

از جمله شباهتهاى دوران ظهور حضرت بقيةاللَّه - ارواحنا فداه - به عرصه‏هاى رستاخيز؛ كيفرهاى بزرگ و سختى است كه براى بدكرداران مقرر گرديده است. زيرا در هر دو هنگام، فرصت جبران و بازگشت از دست رفته و مهلت توبه پايان يافته است.

8 - ايّام‏اللَّه

از مفاهيم بلند و پربار قرآن كريم عنوان ايّام اللَّه است كه در دو آيه به كار رفته است.

ايّام اللَّه؛ روزهايى است كه قدرت و عظمت خداوند در آنها به طور كامل نمودار گرديده و نيروهاى مردم بى اثر مانده و از كار افتاده است. از جمله شباهتهاى دوران ظهور حضرت بقيةاللَّه به قيامت؛ آن است كه هر دو هنگام، مهمترين و روشنترين مصاديق ايّام اللَّه به شمار آمده‏اند.

9 - يوم الخروج

از مفاهيم بلند قرآنى كه مشتمل بر يكى از شباهتهاى هنگامه ظهور حضرت بقيةاللَّه به صحنه قيامت است؛ يوم الخروج است. يوم الخروج فقط يك بار در قرآن كريم ياد شده و راجع به آن سه تفسير بيان گرديده است: زمان اقدام مسلّحانه حضرت امام قائم‏عليه السلام؛ دوره رجعت و بازگشت جمعى از اموات به جهان؛ بيرون آمدن تمامى مردگان از قبرها در قيامت.

10 - يوم موعود

ظهور و برپايى دولت حقّه امام عصر وعده بزرگ الهى است كه همواره توسط انبياء و اولياء و همچنين در آيات قرآن كريم مورد تأكيد واقع گرديده است

11 - روز جدايى حق جويان از اهل باطل

از ويژگيهاى دوران ظهور حضرت ولىّ عصر آن است كه مؤمنان و حق جويان از اهل باطل جدا مى‏شوند. چنانكه در احاديث آمده است. على‏عليه السلام فرمود: منادى در ماه رمضان از ناحيه مشرق هنگام سپيده دم ندا مى‏دهد؛ اى اهل هدايت! جمع شويد. و يك منادى از سوى مغرب پس از ناپديد شدن سرخى شفق فرياد مى‏كشد؛ اى اهل باطل! جمع شويد.

12 - عقوبت فراگير

دوران ظهور حضرت بقيةاللَّه هنگام ريشه كن شدن كفّار و ظالمين است، و دست انتقام الهى همه كج انديشان و بدكرداران را فرا مى‏گيرد. در دعايى چنين آمده است: به او (امام عصر) الهام كن تا هيچ پايه‏اى از آنان (دشمنان) را بر جاى نگذارد، مگر اين كه آن را ويران سازد...

13 - خوارى و رسوايى مجرمان

از ويژگيهاى‏مهم هنگامه‏ظهور حضرت ولىّ عصر خوارى و زبونى و ذلّت كافران و ناپاكان است.

امام باقرعليه السلام فرمود: هرگاه قائم‏عليه السلام بپاخيزد ايمان را بر هر ناصبى عرضه مى‏كند. اگر به طور حقيقى آن را پذيرفت (كه هيچ)، وگرنه گردنش را مى‏زند. يا اينكه...

14 - يوم الدّين

واژه يوم‏الدّين سيزده بار در قرآن كريم ياد شده و به دو معنى تفسير گرديده است. اوّل: روز قيامت؛ دوّم: هنگام ظهور حضرت مهدى.
برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
بياييم و بازگرديم(تا كي؟)

خوف و خشیت

بهشت

اى عزیز! از خداوند عزّ و جلّ بترس و عظمت و جلال الهى را در نظر دار و پیوسته در احوال روز حساب بينديش ، و انواع عذاب الهی را بياد آور .

مرگ و صُعُوبت (سختی) عالم برزخ و مؤاخذه روز قیامت را تصوّر نما، و آیات و اخبار در باب جنّت و نار(بهشت و جهنم)، و احوال خائفین(خداترسان) از اَخْیار (خوبان) را مشاهده كن و بدان كه هر قدر معرفت بنده به عظمت و جلال پروردگار بیشتر و به عیوب خود بیناتر باشد، ترس او از خدا زیادتر مى شود.

و از این جهت است كه حق تعالى خوف و خشیت [خود] را نسبت به علماء داده چنانچه فرموده: اِنَّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ يعنی اين است و جز اين نيست که از ميان بندگان، دانشمندان از خدا باک دارند.(1)

و رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: ترس من از خدا بیشتر است از همه(2) چرا که او سرآمد همه دانشمندان است.

پس ای بنده خدا از خدا بترس و خشيت را زيور جان قرار ده که اين زيبایی ، مقامت را درخشان سازد ، چنانکه نزد مردمان صلابتی همراه تو گردد که محبوب دلها گردی و معشوق معبود چه آنکه فرمود «من عشقنی عشقته» چون شيفته من شد به او عشق می ورزم

خدمت آن حضرت عرضه داشتند كه چه زود پیر شدید. فرمودند: مرا پیر كرد سوره «هود» و «واقعه» و «مرسلات» و «عمّ یتسائلون»(3) كه در آنها احوال قیامت و عذاب بر امّت هاى گذشته ذكر شده است.

و اگر ندیده اى، شنیده اى حكایت خوف انبیاء و مُقَرَّبین و  ناله های و غَش هاى حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و تضرّع و مناجات حضرت سیّد السّاجدین(علیه السلام) را.

پس ای بنده خدا از خدا بترس و خشيت را زيور جان قرار ده که اين زيبایی ، مقامت را درخشان سازد ، چنانکه نزد مردمان صلابتی همراه تو گردد که محبوب دلها گردی و معشوق معبود چه آنکه فرمود «من عشقنی عشقته» چون شيفته من شد به او عشق می ورزم.

و چون خوف و خشيت را زيور خويش ساختی، در زمره سايندگان جبين به در گاه چاره ساز درآیی و آن هنگام بر چهره ات تلالوئی آيد که قرآن نيز بدان اشارت فرموده « مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا (4) يعنی محمّد [صلی الله عليه  وآله‏] فرستاده خداست‏؛ و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مى‏بينى در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است‏؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است‏، همانند زراعتى كه جوانه‏هاى خود را خارج ساخته‏، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است و بقدرى نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وامى‏دارد؛ اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد [ولى‏] كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است‏.

مومنان؛ خداترسانی هستند که فقط برای رضای او گام بر می دارندو برای خشنودی او سر بر زمين می سايند و در آستان ربوبی او به تضرع بر می خيزند چنانکه آيه های کريمه به خوف و خشيت آنان اشارت دارد

مومنان؛ خداترسانی هستند که فقط برای رضای او گام بر می دارندو برای خشنودی او سر بر زمين می سايند و در آستان ربوبی او به تضرع بر می خيزند چنانکه آيه های کريمه به خوف و خشيت آنان اشارت دارد.

سجده

سوره انعام آيه 51 «وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ» يعنی و به وسيله آن [قرآن‏]، كسانى را كه از روز حشر و رستاخيز مى‏ترسند، بيم ده‏! [روزى كه در آن‏،] ياور و سرپرست و شفاعت‏كننده‏اى جز او [= خدا] ندارند؛ شايد پرهيزگارى پيشه كنند! 

مومنان که اهل خشيتند از نزديکان خويش دلجویی می کنند چرا که دلجویی از صاحبان حق راه نزديکی به خدا را هموار سازد به اين ايه توجه نماييد.

 سوره رعد آيه 21 «وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ » يعنی و آنها كه پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده‏، برقرار ميدارند؛ و از پروردگارشان مى‏ترسند؛ و از بدى حساب [روز قيامت‏] بيم دارند... 

و اهل خشيتند که به اجرای فرامين الهی کمر همت می بندند .

سوره نحل آيه 50 «يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ » يعنی آنها [تنها] از [مخالفت‏] پروردگارشان‏، كه حاكم بر آنهاست‏، مى‏ترسند؛ و آنچه را مأموريت دارند انجام مى‏دهند. 

جانا پس با خوف و خشيت از او وسيله ای بخواه تا به جانان رسی «أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا» يعنی : كسانى را كه آنان مى‏خوانند، خودشان وسيله‏اى [براى تقرب‏] به پروردگارشان مى‏جويند، وسيله‏اى هر چه نزديكتر؛ و به رحمت او اميدوارند؛ و از عذاب او مى‏ترسند؛ چرا كه عذاب پروردگارت‏، همواره در خور پرهيز و وحشت است‏!  ‏ (سوره اسراء آيه 57)

 

 

برگرفته از سایت تبیان

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393

کوتاه ترین بهار عصمت

شهادت حضرت زهرا

مدینه در انتظار وقوع فاجعه ای سترگ بود و پیامبر در انتظار تحقق وعده ای الهی.

او اینک در آستانه مرگ ایستاده است، کسان و بستگانس همه گرداگرد او، ملتهب و در تاب و تب.

دخت یگانه اش اما از همه بی تابتر.

افول ستاره های اشک بر آسمان گونه زهرا(س) تنها صحنه دلخراشی بود که بیش از هر چیزجان پیامبر(ص) را می آزرد.

براستی چه سخت وغم انگیزاست که کسی پاره ای از وجودش را، میوه دلش را، غرق در طوفان اشک و اه ببیند و طاقت بیاورد.

او اگر لب فرو می بست و به اشاره و ایمایی فلب دختر را آرام نمی ساخت بیم آن بود که مرغ روح از سینه زهرا به آسمان پر کشد.

پس باید چیزی بگوید تا خود و دختر را از این رنج جانگزا برهاند.

سخن که به اینجا رسید پیامبر پرده از رازی گشود که چون مرهمی تسلی بخش، دریای متلاطم جان فاطمه را به ساحل آرامش برد.

به سختی سر مبارکش را به سوی فاطمه چرخاند و با اشاره چشم او را نزد خود فرا خواند.

با آستین محبت سیلاب اشک را از گوشه چشمان فاطمه سترد.

آنگاه فرمود:

- نور چشم پدر! پاره جگرم!

این همه بی قراری برای چیست؟

این گریه ها عاقبت تو را خواهد کشت.

بیش از این بر جگر سوخته پدر آتش نزن!

آیا برای چیزی گریه می کنی که از آن گریزی نیست؟

فاطمه اما در میان گریه و بغض پاسخ داد:

-پدر!چگونه چیزی را از من می خواهی که از داشتن آن ناتوانم؟!

من چگونه می توانم باری را بر دوش کشم که کوهها از برداشتن آن ناتوانند؟!

نه پدر! این را از من مخواه!

سخن که به اینجا رسید پیامبر پرده از رازی گشود که چون مرهمی تسلی بخش، دریای متلاطم جان فاطمه را به ساحل آرامش برد.

پس از آن، نگاه حاضران بود که با تعجب به هم گره می خورد.

خدایا! پیامبر مگر چه گفت که این چنین فاطمه را آرام کرد.

او مهر از سر کدام راز برگرفت که چون آبی خنک بر کویر سوزان دل فاطمه بارید؟

آری! آنچه آن روز از گلوی پیامبر بر گوش فاطمه تراوید وعده دیداری دوباره بود.

گفته بود تو زودتر از دیگران به آغوش پدر باز خواهی گشت...

... روزها از پی هم می گذشتند و فاطمه همچنان وعده پدر را انتظار می کشید.

اما بالاخره آن روز هولناک رفته رفته از راه رسید...

او اگر لب فرو می بست و به اشاره و ایمایی فلب دختر را آرام نمی ساخت بیم آن بود که مرغ روح از سینه زهرا به آسمان پر کشد.

...امروزهفتاد و پنج روز است که از آن ماجرای وفات پدر می گذرد.

بانو از صبح فرموده بود تا ندیمه اش، اسماء بنت عمیس، بسترش را بر وسط  اتاق بگستراند.

فرزندانش را یکایک بوسید و برای آخرین بار موهایشان را خود آراست.

افسوس که چه زود گمان بچه ها که می پنداشتند مادر بهبود یافته است فرو ریخت.

از همه دلخراشتر لحظه وداع فاطمه با علی بود.

خدایا، علی با فقدان فاطمه چگونه سر کند؟

این همه بارمصیبت و رنج را کجا برد؟

سنگینی بار این فراق شانه های کوه علی را فرو خواهد شکست.

اما مگر کسی را یارای آن است که در برابر مشیت  الهی بایستد! او قضای خویش را پیش خواهد برد.

دم دمای غروب بود که فرشته مرگ، درب خانه علی را کوبید.

و ازاین پس علی بود و تنهایی!

شب بود و یک سینه فریاد مولا بر حلقوم چاه!


نوشته ی: شکوری _ کارشناس گروه دین و اندیشه

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
ديدار
ناگاه سيّد بزرگواري را ديدم كه به سيماي علما بود. او به تمام ما في‌الضمير من خبر داد و گفت: بلادي كه در جزيرة خضرا، است صحيح مي‌باشد. سپس فرمود آيا مي‌خواهي به چشم خود ببيني تا عبرتي براي تو و ساير اولي‌الابصار باشد؟ پس چشمت را باز كن. نگاه كردم و از آيات الهيّه، شهر و بلدي را ديدم كه خانه‌هاي آن از هم دور و طرف راست و چپ آن از درخت‌ها و گل‌ها سبز و خرّم بود.

 
 
 
 
 
 
 
بقيه در ادامه مطلب
 
 
 
 
برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
پرهيز از افراط و تفريط
پرهيز از افراط و تفريط:

امام زمام (عج) در توقيعي مي فرمايند:

«تقوا پيشه کنيد، تسليم ما باشيد و کار را به ما واگذاريد که بر ماست شما را از سرچشمه سيراب بيرون آوريم چنانکه بردن شما به سرچشمه از سوي ما بود ... به سمت راست ميل نکنيد و به سوي چپ نيز منحرف نشويد.» (1)

 

توجه به آن حضرت همراه با محبت

امام زمان (ع) در توقيع شريفي خطاب به شيعيان مي فرمايند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستي به سوي ما قرار دهيد و در مسير دستورات روشن و قطعي دين حرکت کنيد که همانا من براي شما خيرخواهي مي کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نيکو بودن شما و رحمت و مهربانيمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمي پرداختيم.»(2)

 

ولايت حضرت علي (ع)

در تشرف مرحوم علي بغدادي (ره) در مسير کاظمين، ايشان پرسش هايي را از محضر امام زمان (ع) مي پرسد از جمله مي گويد:

پرسيدم: «روزي نزد مرحوم شيخ عبدالرزاق که مدرس حوزه بود، رفتم. شنيدم که بر روي منبر مي گفت: کسي که در طول عمر خود روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج عمره بجاي بجاي آورد و در ميان صفا و مروه بميرد ولي از دوستداران و محبان و مواليان اميرالمؤمنين (ع) نباشد براي او چيزي محسوب نمي شود.» امام زمان (ع) فرمودند: «آري والله براي او چيزي نيست.»

 

توسل به حضرت زينب (ع) جهت تعجيل در فرج

در تشرف آقا شيخ حسن سامرايي (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) که فرج مرا نزديک گرداند.» (3)

 

عرضه اعمال به محضر مقدس امام زمان (عج)

در تشرف مرحوم شيخ محمد طاهر نجفي (ره) خادم مسجد کوفه، حضرت مي فرمايند: «آيا ما شما را هر روز رعايت نمي کنيم؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمي شود؟»

 

شيعيان چرا ما را نمي خواهند؟!

مرحوم حاج محمد علي فشندي تهراني (ره) مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم، با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد. حضرت فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.»

 

اخلاص در عمل

يکي از علماي بزرگ اصفهاني مي گويد: «شبي در عالم رؤيا امام زمان (ع) را ديدم. به ايشان عرض کردم چه کنم که به شما نزديک شوم؟» فرمودند: «عملت را عمل امام زمان (ع) قرار بده.» من به ذهنم رسيد که يعني در مورد هر کاري ببين اگر امام زمان (ع) اين کار را مي کند تو هم انجام بده. پرسيدم: «چه کنم که در اين امر موفق باشم؟!» فرمود: «الاخلاص في العمل؛ يعني، در کارهاي خود اخلاص داشته باش.»(4)

 

بردباري و شکيبايي

در تشرف مرحوم سيد کريم پينه دوز (ره) از اخيار تهران که در خانه اجاره اي زندگي مي کرده است و با پايان يافتن مدت اجاره دچار رنج و زحمت مي گردد ضمن اينکه به او بشارت مي دهند، نگران نباشيد منزل درست مي شود مي فرمايند: «دوستان ما بايد در فراز و نشيب ها شکيبا و بردبار باشند.»(5)

 

تحصيل معارف اهل بيت (ع)

مرحوم آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني (ره) که سال ها در نجف اشرف نزد علماي بزرگ دانش آموخته بود و اجازه اجتهاد از مرحوم آيت الله ناييني (ره) داشت و به دنبال درک حقايق، مباحث فلسفه را نزد استادان فن تا بالاترين رتبه خوانده بود؛ مي گويد: «ديدم دلم آرام نگرفته و به درک حقايق عالم توفيق نيافته ام. رو به عرفان آوردن و مدتي از محضر استاد عارفان و سالکان آقا سيد احمد کربلايي (ره) استفاده مي کردم تا از نظر ايشان به حد کمال قطبيت و فناء في الله رسيدم. اما ديدم اين مطالب و اين رفتارها با ظواهر قرآن و سخنان اهل بيت عليهم السلام موافق نيست و به آرامش و اطمينان قلب نرسيده بودم.» مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني (ره) تنها راه نجات را در توسل به پيشگاه حضرت مهدي (ع) مي بيند، به همين جهت مي گويد: «خود را از بافته هاي فلاسفه و افکار عرفان خالي کردم و با کمال اخلاص و توبه به آن حضرت توسل پيدا کردم. روزي در وادي السلام نزد قبر حضرت هود و صالح عليهماالسلام در حال تضرع و توسل بودن که حضرت صاحب الزمان (عج) را مشاهده کردم.» ايشان فرمودند: «طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَيرِ طَريقِنا اَهل البيت مُساوِقَّ لِلأنکارنا و قَد اَقامني الله و انا الحُجّه بنُ الحسن؛ يعني، جست و جوي معارف و شناخت طريق از غير مسير ما اهل بيت طهارت مساوي است با انکار ما و همانا خداوند مرا براي هدايت بشر برپا داشته است و من حجه بن الحسن هستم.» مرحوم اصفهاني (ره) مي گويد: «پس از آن از فلسفه و عرفان بيزاري جستم و تمامي نوشته هاي خود را در اين موارد به رودخانه ريختم و به سوي قرآن و احاديث پيامبر (ص) روي آوردم.»

 

کمک به مردم

در توقيعي شريف، به مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني (ره) دستور دادند: «اُرخِص نَفسَک وَ اَقبِل مجلِسَک فِي الدِّهليز واقضِ النّاس نحن نَنصُرکُ؛ يعني، خودت را براي مردم ارزان کن! و در دسترس همه قرار بده و محل نشستن خود را در دهليز خانه ات قرار بده تا مردم سريع و آسان با تو ارتباط داشته باشند و حاجت هاي مردم را برآورد، ما ياريت مي کنيم.»(6)

 

توجه به پدر و مادر

در احوالات يکي از محبان و شيعيان آمده که پدر پيري داشت و بسيار به او خدمت مي کرد. ايشان شب هاي چهارشنبه به مسجد سهله مي رفت اما پس از مدتي اين کار را ترک نمود. دليل آن را پرسيدند، گفت چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتم در شب آخر نزديک مغرب تنها به مسجد سهله مي رفتم عرب بياباني را ديدم سوار بر اسب که سه بار به من فرمود: «از پدرت مراقبت کن.» من فهمديم که امام زمان (ع) راضي نيستند من پدرم را بگذرام و به مسجد سهله بروم.(7)

 

توسل به قمر بني هاشم (ع)

از مرحوم آيت الله مرعشي نجفي (ره) نقل شده است که يکي از علماي نجف اشرف که به قم آمده بود مي گفت: «مدتي براي رفع مشکلي به مسجد جمکران مي رفتم و نتيجه نمي گرفتم روزي هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم مولا جان! آيا بد نيست با وجود امام معصوم (ع) به علمدار کربلا قمر بني هاشم (ع) متوسل شوم و او را در نزد خدا شفيع قرار دهم؟!» در حالتي ميان خواب و بيداري امام زمان (ع) فرمودند: «نه تنها بد نيست و ناراحت نمي شوم بلکه شما را راهنمايي مي کنم که چون خواستي از حضرت ابوالفضل العباس (ع) حاجت بخواهي اين چنين بگو: يا أبالغوث ادرکني.»(8)

 

احترام به قرآن

در تشرفي که براي مرحوم حاج شيخ محمدحسن مولوي قندهاري در حرم مطهر ابوالفضل العباس (ع) روي داده است ايشان مي گويد ديدم قرآني روي زمين بر سر راه افتاده است به من فرمودند: «هوشيار باش و به قرآن احترام کن. من خم شم و قرآن را برداشتم و بوسيدم و در قفسه گذاشتم.»(9)

 

خدمت به محرومان

آقاي محمد علي برهاني مي گويد در خرداد 1358 هـ.ق براي رسيدگي به مردم محروم منطقه فريدن رفته بودم. هنگام بازگشت ماشين خراب شد و در بيابان تنها ماندم. ديدم چاره حز توسل به مولايم حضرت صاحب الزمان (ع) نيست، به آن حضرت متوسل شدن و گفتم: «يا اباصالح المهدي! ادرکني.» ناگهان وجود مبارک امام زمان (ع) تشريف آوردند و ضمن بشارت به آمدن وسيله نقليه فرمود: «ما هم اينجا رفت و آمد مي کنيم. شما هم خيلي مأجوريد چون خدمت به محرومين مي کنيد. و اين روش جدّم حضرت علي (ع) است. تا مي توانيد در حدّ تمکّن به اين طبقه خدمت کنيد و دست از اين کار بر نداريد که کار خوبي است.»(10)

 

روضه حضرت ابوالفضل (ع)

در تشرّف آقاي محمد علي فشندي تهراني (ره) پس از اينکه نماز امام حسين (ع) در شب هشتم ذيحجه را به او ياد مي دهند حاج محمد علي مي پرسد: «فردا شب امام زمان (ع) در چادرهاي حجاج مي آيد و به آنان نظر دارد؟» فرمود: «در چادر شما مي آيند چون فردا شب مصيبت عموريم حضرت ابوالفضل (ع) در آن خوانده مي شود.»(11)

 

ايران شيعه، خانه ماست

مرحوم آيت الله ميرزا محمد حسن نائيني (ره) در دوران جنگ جهاني اول و اشغال ايران توسط قواي انگليس و روس خيلي نگران بودند از اين که کشور دوستداران امام زمان (ع) از بين برود و سقوط کند. شبي به امام عصر (ع) متوسل مي شود و در خواب مي بيند ديواري است به شکل نقشه ايران که شکست برداشته و خم شده است و در زير اين ديوار تعدادي زن و بچه نشسته اند و ديوار دارد روي سر آنها خراب مي شود. مرحوم نائيني چون اين صحنه را مي بيند بسيار نگران مي شود و فرياد مي زند: «خدايا، اين وضع به کجا خواهد انجاميد؟» در همين حال مي بيند حضرت ولي عصر (ع) تشريف آوردند و با دست مبارکشان ديوار را که در حال افتادن بود گرفتند و بلند کردند و دوباره سر جايش قرار دادند و فرمودند: «اينجا (ايران شيعه)، خانه ما است. مي شکند، خم مي شود، خطر است ولي ما نمي گذاريم سقوط کند ما نگهش مي داريم.»(12)

 

مواظبت بر قرائت و خواندن قرآن

در تشرّف شيخ محمد حسن مازندراني که به بيماري سل مبتلا بوده است او را شفا مي دهند و به او مي فرمايند: «بر ت باد به مواظبت بر قرائت قرآن.» (13)

 

 

پی نوشتها :

(1)    بحارالانوار ، ج 52 ، ص179

(2)    بحارالانوار ، ج53، ص179

(3)    شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 251-184

(4)    شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 261

(5)    کرامات العالمین ،ص118

(6)    شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 6، ص198

(7)    نجم الثاقب ، ص 284

(8)    توجهات حضرت ولی عصر ، ص 160

(9)    ملاقات با امام زمان (عج) ، 330

(10)شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 113

(11)شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 149

(12)ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 137

(13)برکات حضرت ولی عصر (عج) ، 306

 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 24 دی 1393
نقشه امریکایی از ایران برای خاورمیانه جدید

نیویورک‌تایمز از طرحي خبر داد که طبق آن، پنج‌کشور خاورمیانه به ۱۴کشور تقسیم‌مي‌شوند اما طبق دکترين گاليوريسم، خاورمیانه همان سرزمين 'لی‌لی‌پوت' است که از میان شش گالیور آن يعني ايران، مصر، عربستان، ترکیه، عراق و رژيم اسرائیل، پنج کشور اول باید تجزیه و قطعه‌قطعه شوند و تنها گالیور ششم که اسرائیل است بماند و لی‌لی‌پوت خاورمیانه را مديريت کند.


برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 23 دی 1393
ایده جدید برای تبلیغ حجاب و پوشش اسلامی

دوست داشتنی خواهی شد ...

این شعار میتواند شعار مناسبی در ترویج حجاب و عفاف در جامعه فعلی ما باشد ... گروه های فرهنگی بسیاری در حال حاضر در بحث حجاب و عفاف فعال هستند و طرح های زیادی نیز تا کنون تهیه و منتشر شده است که در اکثر این طرح ها چند نکته مشترک وجود دارد که با بررسی و سوال از یک جامعه آماری کوچک از دختران که شاید بتوان گفت برخی اعتقادات مذهبی کمتری نیز داشته و یا حتی برخی خود را کاملا غیر مذهبی میدانستند این موارد مدنظر این افراد بود و حتی به صراحت در برابر این نکات موضع گیری میکردند از جمله :

1.      تهدید آمیز بودن برخی جملات در تبلیغ و ترویج حجاب / همه میدانیم که تبلیغ اصولی دارد و از مهمترین آنها احترام به مخاطب است و تبلیغ دینی نیز ظرافت های صد چندان نسبت به تبلیغ تجاری و ... دارد که متاسفانه در تبلیغات مربوط به حجاب که در سایت ها و وبلاگ ها نیز کم نیست اغلب جملاتی نوشته شده که شاید برای من و شمایی که کاملا مذهبی و اعتقادی به حجاب مینگریم جالب و حتی سخنان مستقیم خداوند (استفاده از آیات) و پیامبر و ائمه باشد ولی برای فردی که اعتقادات ضعیف تری دارد میتواند جواب عکس دهد که بنظر میرسد جای بررسی و تحقیق بیشتری در این میان وجود داشته باشد ...

چند نمونه از این جملات : چشمان ناپاک در کمین شماست  .... باران نگاه ها به سمت شماست ... و جملاتی که همگی منفی و به آتش جهنم و عذاب و ... اشاره دارند

همه انسانها بخصوص خانم ها دوست دارند مطرح باشند که البته متاسفانه خانم های غیر مذهبی و حتی جدیدا مذهبی این مطرح بودن را در کاهش حجاب تلقی مینمایند شعار های بالا و موارد از این دست و اشاره به آیات و روایات مطمئنا میتواند تاثیری مناسب بر افراد مذهبی و دارای اعتقادات قوی داشته باشد اما بنظر میرسد بر دیگر افراد تاثیری کاملا خلاف انتظار داشته باشد.

2.      طراحی های غیر کارشناسی / در بحث طراحی این نکته که قبول دارم که با توجه به تفکرات جامعه و فرهنگ بومی و حتی برخی قوانین مربوط به تبلیغات دست طراحان و ایده پردازان تا حدودی بسته است و باید منطقی بود و به مرور فرهنگ مدنظر را ایجاد نمود . شفاف تر بگویم در اکثر طرح ها نیز یا از آتش و چشم های ناپاک و موارد دیگری که همگی تهدید آمیز تلقی می شوند استفاده شده و یا به دلیل همان مسائل قانونی و فرهنگ بومی که اشاره کردم از طرح هایی که خانم ها فقط دارای حجاب چادر بوده و حتی در طرح چادر جلوی کل صورت را به شکل رو بنده گرفته است استفاده می گردد ... به نظر شما آیا میتوان با چنین طرحی فردی را که اصلا اعتقاد مذهبی ندارد و در حال حاضر با کمترین پوشش ممکن وارد جامعه می شود را جذب نمود ... کاملا صریح می گویم  نه !!!

موارد خاص و عنایات ائمه به برخی افراد را اشاره نکنید بحث ما تبلیغی و عام است ... بهتر نیست که این افراد را پله پله به مقصد سوق داد مطمئنا اگر بخواهیم پایشان را از پله اول روی آخر قرار دهیم امکان سقوطشان بیشتر خواهد شد ...

 دقیقا اتفاقی که هم اکنون نیز در جامعه افتاده است  ...

ذکر این نکته نیز مهم است که خانم های جامعه فعلی ما و بطور کلی جوانان و خانواده های ما با توجه به گسترش شبکه های ماهواره ای در حال حاضر تحت تاثیر تبلیغات پروپاگاندایی قرار داشته که فعالیت های ما در برابر آنها به صفر نیز نزدیک نیست چه رسد به درصد ...

پس شاید وقا آن باشد که با بررسی های علمی بیشتر و توجه به نکاتی چون آموزه های دینی .. روانشناسی فردی .. تبلیغات علمی و ... از الگوهای جدید و متفاوتی در تبلیغات دینی استفاده گردد و حتی از تجارب دیگر کشورها نیز بهره گیریم ... جالب است که هر روز خبرهای منتشر میشود که فلان خواننده و مدل اروپایی و ... مسلمان شد و حجاب برگزید و با شور و هیجان خبرش را منتشر و میخوانیم اما ... خودمان هم نمیدانیم چرا و چگونه دعوت شده و به اسلام گروید ...

 

در ادامه یک طرح A4 دو رو که از وسط تا خورده و برای مجموعه تجاری اصفهان سیتی سنتر طراحی شده و به خانم هایی که حجاب نامناسب و ضعیف تری دارند ارائه می شود آمده است که در آن به نکات علم تبلیغ توجه شده است ! به جملات و گرافیک و عکس های بکار رفته در طرح توجه کنید ... این بروشور علاوه بر تبلیغ حجاب به دنبال ارائه راهکار به خانم هایی که دیدگاه های خاصی در خصوص حجاب دارند نیز بوده است





طرح ها در سابز اصلی      طرح 2           طرح 1

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 23 دی 1393
ایرانی هایی که رکوردار گینس هستند


امام خمینی (ره)

نام رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایرانایران نیز در وب‌سایت گینس ثبت شده است. از مراسم تشییع امام خمینی به عنوان بیشترین تعداد شرکت کننده نام برده شده است. به نوشته‌ی گینس، ۱۰ میلیون و ۲۰۰هزار نفر در این مراسم شرکت داشته‌اند که در حدود یک ششم جمعیت آن زمان ایران بوده است.



بزرگ‌ترین فرش دستباف

بزرگ‌ترین فرش دستباف با پنج هزار و ۶۳۴ متر مربعی در مسجد شیخ زائد ابوظبی گسترانده شده است. طول این فرش ۱۳۳ متر و عرض آن ۴۰ تا ۴۸ متر است و این فرش به مدت ۱۸ ماه توسط یک هزار و ۲۰۰ بافنده نیشابوری بافته شده است. وزن این فرش ۳۵ تن است. این فرش سال ۲۰۰۷ در کتاب گینس ثبت شده است.




طولانی‌ترین نقاشی جهان:

یک نقاشی چهار کیلومتری با عنوان "به سوی نور" که به زندگی و تلاش‌های پیامبر اسلام می‌پردازد، به عنوان طولانی‌ترین نقاشی جهان در کتاب رکوردهای بین‌المللی ثبت شده است. پنج هزار کودک همدانی در اردیبهشت ۱۳۸۶ برای تهیه این نقاشی همکاری کرده‌اند.



علی دایی:

نام علی دایی فوتبالیست سرشناس ایرانی با ۱۰۹ گل ملی به عنوان بازیکنی که بیشترین تعداد گل ملی را به ثمر رسانده به صورت افتخاری در کتاب گینس قرار گرفته است.



حسین رضازاده

حسین رضازاده دیگر ورزشکار ایرانی‌ست که رکوردی جهانی را ثبت کرده. حسین رضازاده قهرمان وزنه‌برداری جهان و المپیک است که سنگین‌ترین وزنه را جابه‌جا کرده است. وی توانست در سال ۲۰۰۰ در سیدنی استرالیا وزنه ۴۷۲ کیلوگرمی در مجموع حرکات یک ضرب و دو ضرب را بالای سر ببرد. در سال ۲۰۰۴ نیز بار دیگر نام وی با مهار وزنه ۲۶۳ کیلوگرم در حرکت دو ضرب در کتاب گینس ثبت شد.



اولین ایرانی که به فضا رفت

انوشه انصاری اولین زنی است که برای سفر تفریحی به فضا رفت. نام او به‌‌عنوان اولین توریست فضایی زن در کتاب رکوردهای بین‌المللی ثبت شده است. خانم انصاری تابعیت ایرانی آمریکایی دارد و برای این سفر حدود ۲۰ میلیون دلار پرداخت کرد. وی در سال ۱۳۸۵ مدت ۹ روز را در یک ایستگاه بین‌المللی فضایی سپری کرد.



روپایی با توپ تنیس

مهدی حب درویش با شکستن رکورد روپایی سرعتی با توپ، نام خود را در کتاب رکوردهای جهانی ثبت کرد. او موفق شد در سال ۱۳۹۰ خورشیدی در شهر دبی امارات متحده عربی در یک دقیقه ۱۴۴ بار با توپ تنیس رکورد سرعتی روپایی را ثبت کند.



شنا در آب های آزاد

محمدحسین کبادی، شناگر اهل استان هرمزگان نیز نامش در سال ۲۰۱۲ در کتاب گینس ثبت شده است. او موفق شد در مدت ۸۵ روز و طی‌ مسیر یک هزار و ۱۰۰کیلومتر رکورد اولین و سریع‌ترین زمان برای شنا در خلیج فارس‌ را ثبت کند.




استاد بزرگ شطرنج

نام احسان قائم مقامی نیز در وب‌سایت رسمی گینس ثبت شده است. این استاد بزرگ شطرنج توانست در سال ۲۰۱۱ با بازی هم‌زمان شطرنج با ۶۱۴ شطرنج‌باز عنوان بیشترین بازی شطرنج هم‌زمان را ثبت کند. وی بیش از ۹۷درصد بازی‌هایش را برد.




نفت و قم

بزرگترین فوران چاه نفت در تاریخ مربوط به نشت چاه نفتی در نزدیکی شهر قم در سال ۱۳۳۵ است که سه ماه ادامه داشت. این فوران روزی ۱۲۵هزار بشکه بود و ارتفاع آن به ۵۲ متر می‌رسید. این رکورد در کتاب گینس ثبت شده است.



امپراطوری هخامنشیان

در وب‌سایت گینس از امپراطوری هخامنشیان به عنوان بزرگترین امپراطوری جهان از نظر جمعیت نام برده شده است. بیش از ۴۹ میلیون نفر از ۱۱۲ میلیون جمعیت جهان آن زمان در این امپراطوری زندگی می‌کردند.



گرمترین نقطه جهان:

به گفته برخی کارشناسان ایرانی، گندم بریان شهداد در کویر لوت با بیش از ۷۰ درجه سانتیگراد به عنوان گرم‌ترین نقطه جهان ثبت شده است. گرچه از العزیزیه لیبی با ۵۸ سانتیگراد و دره مرگ در آمریکا با دمای ثبت شده ۵۷ درجه سانتیگراد به عنوان گرم‌ترین نقاط جهان نام ‌برده می‌شود. شهر اهواز در خوزستان نیز با ۵۳ درجه به عنوان یکی از گرم‌ترین نقاط جهان شناخته می‌شود.



بزرگترین ساندویچی که خورده شد:

مهر ماه ۱۳۸۷ طولانی‌ترین ساندویچ جهان با ۱۵۰۰ متر طول تهیه شد اما به گزارش خبرگزاری رویترز در هنگام نمایش این ساندویچ در پارک ملت تهران تماشاگران بخش‌هایی از آن را خوردند و بررسی ناظران گینس ناکام ماند.



تولید مواد غذایی:

برخی وب‌‍‌سایت‌های ایرانی از رکوردهای بیشتری که در گینس ثبت شده خبر می‌دهند، از جمله بیشترین تولید پسته، خاویار، خانواده توت، زعفران (۸۰% کل تولید جهانی)، زرشک و میوه‌های آلویی. البته این آمار در وب‌سایت گینس دیده نمی‌شود.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 23 دی 1393
بادرنجبویه گیاهی بهشتی

اثرات درمانی بادرنجبویه (Melissa officinalis) (حوک / بادروج):

در کتاب اصول کافی به نقل از ایوب ابن نوح: یکی از کسانی که با امام کاظم علیه السلام بر سر سفره ای حضور یافته بود برایم نقل نمود که امام علیه السلام بادروج خواست و فرمود: "من دوست دارم غذا را با آن آغاز کنم زیرا انسداد ها را می گشاید، اشتها آور است، سَبَل را از میان می برد و اگر غذا را با آن آغاز کنم پس از آن هر چه بخورم از آن بیمی ندارم، چرا که در این صورت از زیان و عارضه ای نمی ترسم."

چون غذا خوردن را به پایان بردیم امام علیه السلام باز هم آن را خواست و ایشان را دیدم که دنبال سینی این سبزی می رفتند و از آن می خوردند و به من هم می دادند و فرمودند: "غذای خود را با آن به پایان ببر چرا که آنچه را پیش تر خورده ای هضم می کند و آنچه را پس از آن بخوری دوست داشتنی می سازد، سنگینی را از میان می برد و آروغ و دهان را خوشبو می کند."

امام صادق علیه السلام: بادروج سبزی پیامبران است، بدانکه در آن هشت خاصیت است:

1. هضم کننده است.

2. گرفتگی عروق و مجاری را می گشاید.

3. آروغ را خوشبو می کند.

4. غذا را دوست داشتنی می کند.

5 درد و بیماری را از درون بدن بیرون می کشد.

6. موجب ایمنی از بیماری جذام است.

7. دهان را خوش بو می کند.

8. چون درون بدن انسان جا می گیرد، همه بیماری ها را فرونشاند. (الکافی جلد 6 ص 364)

پیامبر خدا (ص): بادروج سبزی من و سبزی پیامبران پیش از من است.

پیامبر خدا (ص): بادرنجبویه از گیاهان بهشت نامیده شده است. (مکارم الاخلاق جلد 1 ص 387)

معروف است که امام علی علیه السلام این گیاه را به عنوان دمنوش مصرف می نموده اند.

جویده بادرنجبویه دهان را خوشبو می کند و از دمنوش آن به عنوان تب بر و کنترل کننده بیماری های مغز، کبد و قلب استفاده می شود.

رسول خدا (ص): بادرنجبویه گیاهی بهشتی و مورد علاقه پیامبران بوده است.

امیرالمومنین علی (ع) به این گیاه علاقمند بوده و می فرمایند: دوست داشتنی ترین گیاه از میان سبزیجات نزد پیامبر اسلام (ص) بادرنجبویه بوده است.

بادرنجبویه سیستم عصبی، قلب و عروق را تقویت می کند به همین دلیل این گیاه روی بسیاری از سیستم های بدن، اثر تقویتی داشته و دارای خواص بسیار عالی می باشد.

ابو علی سینا به سبب خواص بسیار خوب این گیاه روی قلب و عروق، آن را مفرح قلب نامیده است.

بادرنجبویه برای اینکه دارای چنین خواص شگفت آوری بوده است در طول تاریخ نوشیدنی ایرانیان بوده است ولی متاسفانه امروزه این دمنوش های عالی با چای سیاه و سبز سودا زا و یبوست زا جایگزین شده است!

بادرنجبویه جزو گیاهان پرطرفدار در غرب و شرق جهان است از آمریکا گرفته تا اروپا و از آسیای صغیر گرفته تا هند و کشورهای جنوب شرق آسیا، همگی این گیاه را برای حفظ سلامتی و درمان بیماری ها استفاده می کنند.

در کشور فرانسه این گیاه را مثل چای دم می کنند و به عنوان داروی ضد تشنج، تقویت کننده معده و ضد اسپاسم عضلانی می نوشند و به دلیل مصرف فراوان بادرنجبویه در فرانسه و اروپا به آن چای فرانسوی نیز می گویند.

این گیاه به نام ملیسا Mellissa نیز نامیده می شود که به معنی گیاه زنبور عسل است زیرا زنبور عسل به شدت به بادرنجبویه علاقمند است و روی آن می نشیند.

خواص خلاصه وار بادرنجبویه:

1. شادی آور و آرامش بخش اعصاب

2. ضد افسردگی

3. ضد اضطراب

4. تقویت کننده ذهن و خلاقیت

5. تقویت کننده حافظه

6. مفرح قلب

7. مقوی قلب

8. باز کننده عروق بدن بخصوص در قلب و مغز و کاهش احتمال بروز سکته های قلبی و مغزی

9. مؤثر در درمان بیماری های عصبی

10. مؤثر در درمان میگرن و دردهای یکطرفه ی سر

11. مقوی خواص پنجگانه بدن شامل بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی

12. خوش بو کننده دهان

13. مقوی کبد و درمان کننده کبد چرب

14. هضم کننده

15. درمان یبوست مزمن

16. درمان کولیت (التهاب روده بزرگ)

17. درمان دل درد و دل پیچه

18. درمان کننده اسهال

19. التیام زخم های معده و اثنی عشر

20. درمان کننده تنگی نفس و آسم

21. درمان سرفه

22. درمان سرماخوردگی

23. درمان گلو درد چرکی

24. درمان دردهای مفصلی آرتروزی و روماتیسمی

25. التیام بخش محل گزیدگی حشرات سمی

26. التیام بخش جراحات ناشی از زخم بستر، جراحی و یا انواع تروما

27. پایین آورنده قند خون

28. مؤثر در درمان ام اس

29. مستحکم کننده لثه و دندان ها

30. درمان پوکی استخوان با تحریک فعالیت استئوبلاست

31. درمان تپش قلب

32. درمان سینوزیت

33. درمان عصبانیت و تندخویی بخصوص در دختران و زنان جوان

34. درمان درد معده با منشاء عصبی

35. درمان احساس چنگ زدگی در معده

36. درمان بی خوابی و بد خوابی

37. درمان ویار حاملگی (استفراغ و تهوع های دوران بارداری)

38. درمان کم خونی

39. درمان بی اشتهایی

40. درمان سوء هاضمه

41. درمان نفخ شدید

مواد مؤثره:

بادرنجبویه دارای یوگنول (Eugenol)، تانن ها (Tannins)، ترپن ها (Terpenes)، ماده 1-Octen-3-ol، 1α-Cadinol، 3-Octanol، 3-Octanone، α-Cubebene، α-Humulene، β-Bourbonene، Caffeic acid، Caryophyllene، Catechinene، Chlorogenic، Cis-3-Hexenol و ده ها ماده مؤثر دیگر است که موجب اثرات شگرف این گیاه عجیب شده است.

طریقه مصرف:

به مقداری که چای معمولی را دم می کنید از گیاه بادرنجبویه در آب سرد بریزید و بگذارید در نزدیک دمای جوش ده دقیقه بماند و سپس آن را با عسل، خرما، کشمش، توت خشک یا نبات میل بفرمائید.



برگرفته از مطالب دکتر حسن اکبری

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 23 دی 1393
داستان ما و کدخدایی که نمی‌خواست فرفره بسازیم
این مطلب از استاد محمد سرشار است بسیار برایم جالب بود انشاالله مورد توجه شما نیز قرار بگیرد :

ما فرفره نداشتیم. بچه‌های کدخدا داشتند اما همبازی ما نبودند که دست ما بدهند. مسعود و مجید نقشه‌اش را کشیدند و مصطفی بند و بساطش را جور کرد. ما که فرفره‌دار شدیم، لبخند نشست روی لبهای بابابزرگ. گفت: «دیدید می‌شود، می‌توانید!»

از ترس بچه‌های کدخدا، داخل خانه فرفره بازی می‌کردیم. مبادا ببینند و به تریج قبایشان بربخورد. اما خبرها زود در دهکده ما می‌پیچید.

خبر که به گوش کدخدا رسید، داغ کرد. گفت: «بیخود کرده‌اند. بچه رعیت را چه به فرفره بازی.» و گیوه‌اش را ورکشیده بود و آمده بود پیش عمو محمد به آبروریزی.

(بعداً شنیدیم که همان روز، کدخدا دم گوش میرآب گفته: «این اول کارشان است. فردا همین فرفره می‌شود روروک و پس فردا چرخ چاه.» بیشتر موتورپمپ‌های آب ده، مال کدخدا بود.)

عمو محمد که صدایمان کرد، فهمیدیم کار از کار گذشته. فرفره را برداشت و گذاشت داخل گنجه. درش را قفل کرد و کلیدش را داد دست بچه‌های کدخدا. که خیالشان راحت باشد از نبودن فرفره.

رفتیم پیش بابابزرگ با لب و لوچه آویزان. فهمید گرفتگی حالمان را. عموها را صدا زد. به عمو محمد گفت: «خودت کلید را دست کدخدا دادی و خودت پس می‌گیری.»

عمو محمد مرد این حرفها نبود. همه‌مان می‌دانستیم. بابابزرگ گفت: «بروید و قفل گنجه را بشکنید.» عمو محمود گفت: «کی برایتان فرفره خرید؟ کدخدا؟!» گفتیم: «نه عمو جان! خودتان که می‌دانید، خودمان ساختیم!» گفت: «دیگر بلد نیستید بسازید؟» گفتیم: «چرا!» گفت: «بهترش را بسازید.» و رفت در خانه کدخدا به داد و بیداد.

صدای بگومگویشان ده را برداشت. این وسط ما، قفل گنجه را شکستیم و بهترش را ساختیم.

بچه‌های کدخدا فهمیدند. کدخدا گر گرفت. داد زد: «یا فرفره یا حق آب!» و به میرآب گفت که آب را روی زمینهای همه‌مان ببندد.

کار سخت شد. عموها از هزار راه ندیده و نشنیده، آب می‌آوردند سر زمین. که کشتمان از بی‌آبی نسوزد. مسعود را گرفتند و کتک زدند. زورمان آمد. مجید به تلافی‌اش، روروک ساخت. کدخدا گفت که گندم و تخم‌مرغ هم ازمان نخرند. مجید و مصطفی را هم گرفتند و زدند. صدای عمو محمود، هنوز بلند بود اما گوشه و کنایه‌ها شروع شد. عمو حسن جمعمان کرد و گفت: «این جور نمی‌شود. هم فرفره شما باید بچرخد و هم زندگی ما.» از بابابزرگ رخصت گرفت و قرار شد برود و با خود کدخدا حرف بزند. وقتی که برگشت، خوشحال بود. گفت: «قرار شده روروک را خراب کنیم اما فرفره دستمان باشد. آنها هم تخم‌مرغمان را بخرند و هم کمی آب بدهند.» بابابزرگ گفت: «کدخدا سر حرفش نمی‌ماند.» عمو حسن گفت: «قول داده که بماند. ما فرزندان شماییم. حواسمان هست!»

بچه‌های کدخدا آمدند و روروک را، جلوی چشمهای خیس ما، خراب کردند. عموحسن آمد و فرفره را گذاشت پیش دستمان و رفت که با کدخدا قرار و مدار بگذارد. دل و دماغی نداشتیم برای چرخاندن فرفره. مهدی گفت: «وقت زانو بغل کردن نیست. باید چرخ چاه بسازیم. کدخدا از امروز ما می‌ترسید نه دیروز فرفره و روروک ساختن‌مان.» بابابزرگ لبخند زد.

عمو حسن هر روز با کدخدا کلنجار می‌رفت. یک روز خوشحال بود و یک روز از نامردی کدخدا می‌گفت. ما می‌شنیدیم و بهش «خدا قوت» می‌گفتیم. بچه‌ها داشتند بالای پشت بام یواشکی چرخ چاه می‌ساختند.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 23 دی 1393
آدم کم سواد باشه ولی ...
با توجه به سخنان حکیمانه جناب دکتر رییس جمهور حسن روحانی مبنی بر کم سواد بودن منتقدان ایشان و سیاست های مدنظرشان

آدم کم سواد باشه ولی مرد باشه ...



برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 23 دی 1393