داستان

داستان
ر زمانهای قدیم یه مرد صابون فروشی بود که خیلی آرزو داشت حضرت مهدی (عج) را از نزدیک ببیند.امام زمان که می دانست این مرد ،دنیا پرست است و به خاطر اینکه به  او ثابت کند عاشق واقعی نیست شخصی را به دنبالش فرستاد.فرستاده آقا نزد مرد صابون فروش رفت و گفت: امام فرموده بیا در فلان مکان تا با ما ملاقات کنی.این دو راهی شدند و در اواسط راه بارون شدیدی شروع به باریدن کرد.مرد صابون فروش رو به فرستاده امام کرد و به او گفت : مقداری از صابونهایم روی پشت بام منزلم است و اگر آنها را بر ندارم خراب می شوند.سلام من را به حضرت برسان و بگو یک روز دیگر به ملاقاتت می آیم.فرستاده حضرت مهدی (عج) رو به مرد صابون فروش کرد و گفت: آقا می دانست که در راه باران می بارد و به من پیغام داده که از تو بپرسم آیا ارزش صابونهایت از دیدار با امام زمانت بیشتر است.نتیجه اخلاقی : قبل از آرزو کردن کارهای مهم کمی بنگریم که آیا آمادگی و ظرفیت آن کار را داریم یا نه 




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 15 دی 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: