-«مرا با دنیا چه کار؟مثل من و دنیا مثل سواری است که در روز گرمی درختی برایش بپا شده و او زیر درخت خواب کوتاهی نموده سپس کوچ کرده و درخت را واگذاشته است.»
-«خداوند من و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفریده است.»
-«من و علی قبل از خلقت آدم، نوری بودیم در پیشگاه خداوند، وقتی آدم آفریده شد ، آن نور در وجود او قرار گرفت و پیوسته آن نور یکی بود تا اینکه در صلب عبدالمطلب به صورت دو نور، از هم جدا شد ، نور نبوّت در من و خلافت در وجود علی علیه السلام قرار گرفت.»
-«من و کتاب خدا و اهل بیت من ، نخستین گروهی هستیم که در روز قیامت بر خدای عزیز جبار وارد می شویم و سپس امّت من. آنگاه من از آنها می پرسم که با کتاب خدا و اهل بیت من چه کردید؟»
-«من مزاح و شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم.»
-«من هرگز از نماز سیر نمی شوم.»
-«از خدا خواستم که حساب امّت مرا به من واگذارد تا پیش امّت های دیگر رسوا نشود، پس خدای عز و جل به من وحی کرد ای محمد نه، بلکه من حسابشان را می رسم و اگر گناهی از آنها سر زده از تو پوشیده می دارم که پیش تو نیز رسوا نشود.»
منبع:نرم افزار مبین/ مخصوص موبایل
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0