شأن نزول آیات ابتدایی سوره علق

شأن نزول آیات ابتدایی سوره علق

همانگونه که در شرح محتواى سوره نیز اشاره کردیم به اعتقاد اکثر مفسران این سوره نخستین سوره‏اى است که بر پیغمبر اکرم ص نازل شده است، بلکه به گفته بعضى پنج آیه فوق به اتفاق همه مفسران در آغاز وحى بر رسول اکرم ص نازل شده، مضمون آن نیز مؤید این معنى است.
در روایات آمده است که پیغمبر اکرم ص به کوه" حرا" رفته بود جبرئیل آمد و گفت: اى محمد بخوان! پیامبر ص فرمود: من قرائت کننده نیستم.
جبرئیل او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار دیگر گفت: بخوان! پیامبر ص همان جواب را تکرار کرد، بار دوم نیز جبرئیل این کار را کرد، و همان جواب را شنید، و در سومین بار گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ... (تا آخر آیات پنجگانه).
این سخن را گفت و از دیده پیامبر ص پنهان شد.
رسول خدا ص که با دریافت نخستین اشعه وحى سخت خسته شده بود به سراغ خدیجه آمد، و فرمود: زملونى و دثرونى:" مرا بپوشانید و جامه‏اى بر من بیفکنید تا استراحت کنم" «1».
" طبرسى" در" مجمع البیان" نیز نقل مى‏کند که رسول خدا ص به خدیجه فرمود هنگامى که تنها مى‏شوم ندایى مى‏شنوم (و نگرانم!).
خدیجه عرض کرد: خداوند جز خیر در باره تو کارى نخواهد کرد، چرا که به خدا سوگند تو امانت را ادا مى‏کنى، صله رحم بجا مى‏آورى، در سخن گفتن راستگو هستى.
" خدیجه" مى‏گوید: بعد از این ماجرا ما به سراغ" ورقة بن نوفل" رفتیم (او از آگاهان عرب و عموزاده خدیجه بود)" رسول اللَّه ص آنچه را دیده بود براى" ورقه" بیان کرد،" ورقه" گفت: هنگامى که آن منادى به سراغ تو مى‏آید دقت کن ببین چه مى‏شنوى؟ سپس براى من نقل کن.
پیامبر ص در خلوتگاه خود این را شنید که مى‏گوید: اى محمد بگو:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ- تا- وَ لَا الضَّالِّینَ، و بگو:
لا اله الا اللَّه، سپس حضرت به سراغ ورقه آمد و مطلب را براى او بازگو کرد.
" ورقه" گفت:" بشارت بر تو، باز هم بشارت بر تو، من گواهى مى‏دهم تو همان هستى که" عیسى بن مریم" بشارت داده است! و تو شریعتى همچون" موسى" دارى تو پیامبر مرسلى، و به زودى بعد از این روز مامور به جهاد مى‏شوى و اگر من آن روز را درک کنم در کنار تو جهاد خواهم کرد"!.
هنگامى که" ورقه" از دنیا رفت رسول خدا ص فرمود:" من این روحانى را در بهشت (بهشت برزخى) دیدم در حالى که لباس حریر بر تن داشت، زیرا او به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد" «1».
البته در بعضى از کلمات مفسرین، یا کتب تاریخ، مطالب ناموزونى در باره این فصل از زندگى پیغمبر اکرم ص به چشم مى‏خورد که مسلما از احادیث مجعول و اسرائیلیات است، مثل اینکه پیغمبر بعد از ماجراى نخستین نزول وحى بسیار ناراحت شد و از این ترسید که القائات شیطانى باشد! یا چند بار تصمیم گرفت خود را از کوه به زیر پرتاب کند! و امثال این لاطائلات که نه با مقام شامخ نبوت سازگار است، نه با آنچه در تاریخ از عقل و درایت فوق العاده پیامبرص و مدیریت و شکیبایى و تسلط بر نفس و اعتماد او ثبت شده است.
به نظر مى‏رسد اینگونه روایات ضعیف و رکیک ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است و خواسته‏اند هم اسلام را زیر سؤال برند و هم شخص پیغمبر اکرم ص را با توجه به آنچه گفته شد به سراغ تفسیر آیات مى‏رویم.




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 2 بهمن 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: