- تکالیف و وظایف شیعه در زمان غیبت امام زمان (عج) چیست؟

امام صادق (ع) می فرماید:« پیامبر (ص) و علی (ع) فرمودند یاعلی! بزرگترین مردمان در ایمان و یقین کسانی هستند که در آخر الزمان زندگی می کنند، آنها پیامبرشان را ندیده اند و امامشان در غیبت به سر می برد، با این همه آنان از روی علوم و معارف و کتابهایی که در اختیار دارند ایمان آورده و در ایمان خود پایداری می ورزند... » (بحارالانوار ج 52 ص 125)

بنابراین یکی از راههای مهم در امان ماندن از فتنه های آخر الزمان، عمل به وظایف دینی و مسئولیتهای مربوط به دوران غیبت است که به طور خلاصه این وظایف عبارتند از: 

1- معرفت وشناخت آن حضرت: آن حضرت، امامى است واجب الاطاعه، وهر کس که اطاعتش واجب است باید صفاتش را شناخت، تا با شخص دیگرى که مقام او را به دروغ وستم ادعا مى کند، اشتباه نگردد.

امام صادق (علیه السلام) فرموده است:« به درستى که بهترین و واجب ترین فریضه ها بر انسان شناخت پروردگار و اقرار به بندگى او است... و پس از آن شناخت فرستاده خدا است و گواهى دادن به پیغمبرى او... و بعد از آن، شناختن امامى است که به صفت ونامش در حال سختى وراحتى به او اقتدا مى نمایى. » (مکیال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2، ص 171).

2- انتظار فرج وظهور آن حضرت.

3- محزون بودن از فراق آن حضرت.

4- دعا کردن براى آن حضرت.

5 - صدقه دادن به نیابت از آن حضرت: این امر نشانه مودت ودوستى آن جناب وولایت است.

سیدبن­طاووس(ره) (در کتاب کشف المحجه) به فرزندش چنین سفارش مى کند: ...صدقه دادن از سوى آن حضرت را، پیش از صدقه دادن از سوى خود وعزیزانت قرا ده، ودعا کردن براى آن حضرت را مقدم بدار، که سبب مى شود به سوى تو توجه فرماید وبه تو احسان نماید...(مکیال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2ص 288)

6 - حج رفتن به نیابت آن حضرت.

7- قیام هنگام شنیدن نام آن حضرت.

8- دعا براى حفظ ایمان: دعایى است که سید بن طاووس در کتاب (مهج الدعوات) آورده، در حدیثى که غیبت حضرت مهدى (عجل الله فرجه) در آن یاد شده، راوى گوید: عرض کردم: شیعیانت چکار کنند؟ فرمود: (بر شما باد به دعا کردن وانتظار فرج کشیدن). سپس گوید عرضه داشتم: به چه چیزى دعا کنیم؟ فرمود: مى گویى: بار خدایا! تو خودت وفرستاده ات وفرشتگانت وپیغمبرت ووالیان امرت را به من شناساندى، بار خدایا! من نگیرم جز آنچه که تو عطا کنى وهیچ نگهدارنده اى جز تو برایم نیست؛ بار خدایا! مرا از منازل دوستان خود دور مگردان، ودلم را پس از آنکه هدایت کرده اى منحرف منماى؛ خدایا! مرا به ولایت کسى که اطاعتش را بر من واجب ساخته اى هدایت فرماى). (5) مکیال المکارم، موسو­ی­اصفهانى، ج 2، ص 261)

9- سعى دراصلاح جامعه، وامر به معروف ونهى از منکر: آرى، بزرگترین آمر به معروف وناهى از منکر در عصر ظهور، خود امام مهدى (علیه السلام) است. پس چگونه ممکن است جامعه منتظر، خشنودى مهدى (علیه السلام) را بخواهد، ودر این بعد به مهدى (علیه السلام) اقتدا نکند؟!

10- تزکیه وخودسازى: پاکسازى درون از صفات پلید، زیور دادن آن به وسیله اخلاق پسندیده، از جمله وظایفى است که در هر زمان واجب است، ولى یاد کردن آن به طور خصوص، در وظایف زمان غیبت حضرت ولى عصر (عجل الله فرجه)، از این جهت است که درک فضیلت صحبت او وقرار گرفتن در اعداد اصحاب آن جناب، بستگى به آن دارد.

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: (هر کس که دوست مى دارد از اصحاب حضرت قائم (علیه السلام) باشد، مى بایست منتظر باشد ودر این حال به پرهیزکارى واخلاق نیکو رفتار نماید، در حالى که منتظر باشد، پس چنانچه بمیرد وپس از مردنش قائم (علیه السلام) به پاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید ودر انتظار بمانید، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خدا). (مکیال المکارم، موسوى اصفهانى، ج 2، ص 437) همچنین وظایفى از قبیل: اظهار اشتیاق به دیدار آن حضرت، حضور در مجالس حضرتش، درخواست معرفت او از خدا، اهتمام وتصمیم قلبى بر یارى وى، زیارت وسلام آن حضرت در هر مکان، هدیه ثواب نماز به آن جناب، دعوت مردم به او، دعا براى جلوگیرى از نسیان یاد آن سرور، اهتمام در اداى حقوق برادران دینى و...

 

منبع: پایگاه اینترنتی مهدویت عصر ظهور.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
آموزه مهدویت در زیارت عاشورا

آموزه مهدویت در زیارت عاشورا

پدید آورنده : سید منذر حکیم

 

چکیده

 

در این زیارت با زمینه های توصیف شده از تولا و تبرا، سلام و لعن، سِلم و حُرب، و درخواست ثبات و پایداری در احقاق حق، ابراز نفرت و انزجار از پایه گذاران ستم و مباشران قتل امام حسین( و پیروان آنان در طول تاریخ، می توان مهدیِ یاوران تمام عیار و آگاه و در حال آماده باش.

 

در این مقالة کوتاه پیوندها و زیارت عاشورا و آموزه مهدویت بررسی می شود، لذا باید به سه مطلب کلیدی توجه شود:

 

الف) عاشورای حسینی؛

 

ب) زیارت عاشورا؛

 

ج) جایگاه آموزه مهدویت در متن زیارت عاشورا.

 

الف) ویژگی های عاشورای حسینی نماد تمام عیار اسلام ناب محمدی

 

1. اوج خداخواهی و خداگرایی و خدامداری را در عاشورای حسینی می بینیم؛

 

2. عاشورای حسینی را سمبل اسلام ناب محمدی و در تقابل با جاهلیت اموی و اسلام تحریف شده می بینیم؛

 

3. نماد کامل عزت و ایثار و فداکاری برای رهایی از اسارت های مادی و دنیوی انسان .

 

4. بیان کننده ر روش صحیح تعامل با جاذبه های زندگی دنیوی هنگام تزاحم دین و دنیای انسان؛

 

5. عاشورای حسینی تابلوی زرّین جلوه های بسیار نغز مکارم اخلاق محمدی و تجلّی عینی معنویت و غلبه ارزش گرایی بر تمام جاذبه های مادی؛

 

6. عاشورای حسینی بزرگ ترین و مؤثرترین تجربه عملی موفق در نشان دادن موفقیت تِزِ پیروزی خون بر شمشیر و تحکیم صحیح سنت های الهی در جهت اجزا فرهنگ عدالت مدار الهی در عمق وجدان های جوامع بشری؛

 

7. عاشورای حسینی آغاز حرکت جدید امت اسلامی به سوی جامعه عدل مدار الهی و احیاگر ارادة آهنین یک امت زنده در پیچ و خم تحریف های پیچیده شیطانی و ماسک های مزوّرانه دین نما و دین زدا؛

 

8. عاشورای حسینی سمبل تمام عیار تولا و تبرا (دشمن شناسی و دشمن ستیزی)؛

 

9. عاشورای حسینی نشان دهنده چگونه آمیختن عشق و شجاعت با مظلومیت و حق طلبی پیروزمندانه در عمق هستی؛

 

10. عاشورای حسینی حلقه وصل دو محمد در تاریخ: محمد خاتم انبیاء و محمد خاتم اوصیا، محمدِ پایه گذار آغاز گر دین حق، و محمد تحقق دهنده و گسترش دهندة حاکمیت دین حق.

 

ب ) ویژگی های منحصر به فرد زیارت عاشورا و کلید واژه های آن

 

1. برای زیارت امام حسین( در روز عاشورا و در کربلای معلّا ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار غزوه (شرکت در دو هزار جنگ در راه خدا) آن هم همراه با رسول الله در تمام این حج ها و عمره ها و جهادها، و همراه با امامان معصوم مطرح می باشد. گویا برای هیچ زیارتی چنین ثوابی منظور نشده است.

 

در صورتی که این زیارت از راه دور انجام گیرد ثواب آن کمتر از هزار حج و هزار عمره و هزار غزوه با رسول خدا نخواهد بود.

 

ثواب تحمّل مصیبت تمام انبیا و اوصیا و صدیقان و شهدا تا روز قیامت را به او می دهند. و زیارت کننده امام حسین( را (با زیارت ویژه)، همراه شهدای کربلا قرارمی دهند، و ثواب زیارت انبیا و تمام زائران امام حسین( را برای او در نظر می گیرند.

 

حال این سؤال پیش می آید که چرا این همه ثواب برای این زیارت در نظر گرفته اند؟

 

2. محور اصلی زیارت عاشورا مهم ترین محور در اسلام ناب است. حبّ و بغض، تولا و تبرا، (دوستی و دشمنی)، خمیر مایة تمام رفتارهای انسان ها در طول مسیر زندگی، و روح متحرک و مؤثر در وجود انسان های کامل می باشد.

 

این تولا و تبرا در قالب لعن و سلام، رخ نموده، و خط مشی واقعی یک انسان مسلمان ناب را در وجود او پایه گذاری کرده و او را در مسیر اسلام ناب می برد.

 

3. تکرار فراوان لعن و سلام و واژه های هم خانواده با این دو مفهوم معنایی خاص و رنگی ویژه به این زیارت می دهد.

 

4. واژة لعن در متن زیارت 22 مرتبه و واژة برائت نُه مرتبه از قاتلان و پیروان و پایه گذاران ستم بر اهل بیت( مطرح شده است.

 

5. صد بار لعن ویژه که نشان دهندة برائت و دوری جستن و فاصله گرفتن از تمام ستم گران و تضییع کنندگان حق محمد و آل محمد و مباشران قتل حسین بن علی( و مقدم داشتن این لعن بر سلام که در هر بار نیز سه مرتبه واژة لعن تکرار می گردد که در مجموع 334 بار لعن صریح و برائت در ذهن زیارت کننده با این زیارت آمیخته می شود. که گویای امری مهم و ضروری در جهت فاصله گرفتن از تمام عوامل ستم، ستم گری و ستمگران می باشد.

 

6. حداقل ده بار سلام بر حسین بن علی( با عناوین بسیار تأثیر گذار بر فکر و روان زیارت کننده دیده می شود، مانند:

 

السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک یا ابن رسول الله، السلام علیک یا ابن أمیر المؤمنین وابن سید الوصیین، السلام علیک یا ابن فاطمة سیدة نساء العالمین، السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره والوتر الموتور.

 

و آن گاه تکرار این سلام در تمام متن زیارت و پرداختن به سلام ویژه به تعداد صد بار و در هر بار سه سلام بر حسین و یاران حسین و فرزندان حسین، به تعمیق ارتباط و ایجاد احساسی ویژه و نشان دهنده وابستگی کامل به امام شهیدان می انجامد که در هیچ زیارت دیگری دیده نمی شود.

 

7. در این زیارت بعضی از کلید واژه های مهم با اندکی تفاوت حداقل هر کدام دو بار تکرار می شود، مانند:

 

اتقرّب إلی الله و إلی رسوله... بموالاتک وبالبراءة ممن قاتلک؛

 

به سوی خدا و رسول خدا و ... نزدیک می شوم، و این نزدیک شدن با موالات و دوستی تو و برائت از دشمنان و قاتلان تو انجام می گیرد.

 

أن یجعلنی معکم فی الدنیا والآخرة؛

 

خدا مرا با شما قرار دهد. هم در دنیا و هم در آخرت.

 

اللهم اجعل محیای محیا محمّد وآل محمد ومماتی ممات محمد وآل محمد

 

خدایا زندگی مرا هم چون زندگی محمد و آل محمد و مرگ مرا هم چون مرگ محمد و آل محمد قرار بده.

 

أن یثبّت لی عندکم قدم صدقٍ فی الدنیا و الآخرة؛

 

و مرا نزد شما جایگاهی پایدار در دنیا و آخرت مرحمت فرماید.

 

اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم؛

 

خدایا تو را سپاس می گویم همانند سپاس سپاس گزاران و شاکران بر مصیبت بزرگشان.

 

ستایش و سپاس بر این مصیبت بسیار بزرگ، انسان زیارت کننده را به مقامی والا می برد و او را در تحمّل مصیبت ها پایدار و استوار و ثابت قدم میسازد. تمام این خواسته ها در آماده سازی برای فداکاری و جانبازی برای دین خدا به انسان نیرو می بخشد و او را برای یاری امام مهدی( در حال آماده باش در می آورد.

 

ج) آموزة مهدویت در زیارت عاشورای حسینی

 

8 . در این زیارت به طور ویژه دو بار در متن زیارت و یک بار در متن حاشیه ای زیارت به خون خواهی حسین و یاران و فرزندان او در رکاب امام زمان توجه ویژه داده شده است:

 

وجعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الإمام المهدی من

 

آل محمّد(.

 

آمدن این آموزه در متن زیارت و در عبارت های پیرامون این زیارت در روز عاشورا هنگامی که مؤمنان هم دیگر را تسلیت می دهند، چه مفهوم و معنایی دارد؟

 

و نیز نشر و ترویج و تحکیم این آموزه در رفتار روزانة مؤمنان چه پیامی برای ما دارد؟

 

در سه عبارت وارد شده در این زیارت چنین می خوانیم:

 

فأسأل الله الذین أکرم مقامک وأکرمنی بک أن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من أهل بیت محمد(؛

 

حالا که این مصیبت بسیار بزرگ بر من وارد شده است و تمام مسلمین و بر اهل آسمان و زمین سنگینی کرده است از خدا می خواهم به خاطر جایگاه بسیار بلندی که نزد او داری و به سبب تو به من کرامت داده است، خون خواهی خون ترا به من روزی دهد، آن هم با رهبری پیروز و منصور و یاری شده از اهل بیت محمد(.

 

فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة أولیاءکم ورزقنی البراءة من اعدائکم أن یجعلنی معکم فی الدنیا والآخرة وأن یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا والآخرة، وأسأله أن یبلّغنی المقام المحمود لکم عندالله وأن یرزقنی طلب ثاری مع امام هدیً ظاهر ناطقٍ بالحق منکم؛

 

از خدایی که معرفت و شناخت شما و دوستان شما را به من کرامت کرده و برائت از دشمنانتان را به من روزی داده، می خواهم که مرا همراه با شما در دنیا و آخرت قرار دهد، و مرا در محبت و یاری شما استوار گرداند، و جایگاه مستحکم و پایداری در محبت و دوستی و نصرت شما به من عطا کند، و از او می خواهم که مرا به مقام ستوده شده در نزد او برساند، و با امامی از اهل بیت محمد( که امامی هدایت کننده و رهبری آشکار و حق خواه و حق گو باشد، به من توفیق دهد که حق شما و خون شما را که خون من هم می باشد مطالبه نمایم. و در این حق شناسی شریک او باشم.

 

وجعلنا وایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد(؛

 

خداوند ما را با شما از خونخواهان حسین بن علی در معیت و همراهی ولی او، که امام مهدی از آل محمد است، قرار دهد.

 

این عبارت را شیعیان و دوست داران حسین در روز عاشورا به هم دیگر تذکر می دهند و شعار خود قرار می دهند.

 

9. می دانیم که خواندن این زیارت در هر روز مورد سفارش بوده و به روز عاشورا اختصاص ندارد.

 

اگر هر روز ما عاشورا باشد و زیارت عاشورا ورد زبان مؤمنان قرار گیرد، چه مفاهیمی پر ارج و عظیم در تار و پود وجود او کاشته می شود؟

 

این جاست که زیارت عاشورا یک پل عظیم ارتباطی میان محمدِ خاتم انبیا (

 

ومحمد خاتم اوصیا( برقرار می نماید، و زمینه های یاری در مهدی یاوران شکوفا می گردد، و مقدمات ظهور در وجود مؤمنان به امام مهدی و بذرهای نهفتة در دلشان آبیاری می شود، و دکترین مهدویت حرکتی پویا و تکاملی مستمر و تأثیر غیر قابل وصف منحصر به فرد پیدا می کند.

 

توجه ویژه به یاران و دوست داران اهل بیت بسیار قابل تأمل است که خود مقاله ای جداگانه می طلبد و نقشی بسزا در زمینه سازی برای تحقق آرمان مهدویت دارد.

 

10. در دعای ندبه نیز با جملة أین الطالب بدم المقتول بکربل قیام مهدی آل محمد را تجلی پیروزی قیام حسینی می دانند، و با خاستگاهی چون قیام حسین بن علی و شعاری جان گداز و مصیبتی بسیار بزرگ در تاریخ بشریت، این نهضت عظیم امام مهدی( را به حرکت در می آورد، و جنب و جوش ویژه ای در یاران مهدی و فرزند رشید حسین بن علی به وجود می آورد، تا تمام پایه های ستم گری را در طول و عرض زمین از بُن برکَند.

 

إنّ ما تضمّنته زیارة عاشوراء من التولّی لأولیاء الله والتبرّی من أعداء الله، والسلام علی الحسین وأنبائه وأصحابه واللعن لأعدائهم، والسلم لمن سالمهم والحرب لمن حاربهم، وما تضمّنته من طلب الثبات والاستقامة فی إحقاق الحق وإبطال الباطل، وإظهار التنفر والانزجار ممّن أسس أساس الظلم علی اهل البیت( وممّن باشر قتلهم وأعان علیه علی مدی الأجبال تجعل من الزائر ثائراً واعیاً منتظراً ومنتصراً للحقّ وأهل الحقّ علی الدوام بقیادة الإمام المهدیّ من آل محمد(، وتصنع من الاعتقاد بالإمام المهدی( وقضیّته واقعاً حیّاً یهیّیء الأرضیّة اللازمة لدولة الإمام المهدی وثورثه التی سوف یقودها من أجل العدل والسلام.

 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
عاشورا و مهدویت

عاشورا و مهدویت

 ماجرای خونبار کربلا، مسلمانان، اعم از شیعه و سنی را به «مهدی موعود» متوجه کرد که نام او مطابق روایات به طور مکرر از پیامبر (ص) به عنوان مصلح و منجی عالم بشریت، نقل شده بود، به طوری که آنها به دنبال چنین شخصی می‌گشتند.

امویان از این موقعیت سوء استفاده کردند و گفتند وقتی که علویان دارای مهدی هستند، و عباسیان نیز مهدی دارند، چرا ما نداشته باشیم، از این رو برای خود مهدی تراشیدند و او را با لقب «سفیانی» خواندند.

گروه دیگر با نام «جارودیه»، محمدبن عبدالله بن حسین را مهدی غایب دانسته و در انتظار ظهورش به سر می‌برند.

گروه دیگری به نام «ناووسیه» حضرت امام صادق(ع) را هنوز زنده و مهدی می‌دانند و «فرقه زیدیه»، به زیدبن امام سجاد(ع) به عنوان مهدی موعود اعتقاد دارند.

واقفیه» گروه دیگری هستند که امام کاظم (ع) را زنده و غایب می‌دانند و معتقدند او ظهور می‌کند و دنیا را پر از عدل و داد می‌کند.

به این ترتیب نتیجه می‌گیریم که جاه طلبی و استعمار و تحمیق مردم و سوء استفاده برای رسیدن به منافع نامشروع، گروه‌هایی از مردم را زیر ماسک مهدویت و بابیت، به وادی دین سازی و فرقه‌پردازی افکند تا با گل آلود کردن آب، ماهی بگیرند.

به این ترتیب فرقه «باقریه»، امام باقر (ع) را مهدی موعود می‌دانند، و «اسماعیلیه»، اسماعیل فرزند امام صادق (ع) را مهدی موعود دانسته و فرقه «محمدیه» به حضرت محمدبن علی (فرزند امام هادی) به عنوان مهدی موعود، دل بسته‌اند. «جوازیه» فرقه‌ دیگری هستند که حضرت حجت ‌ابن الحسن (عج) را دارای فرزندی دانسته و او را مهدی موعود خوانده‌اند.

ابومسلم خراسانی نیز ادعای مهدویت کرد، و در سال 138 هـ. ق کشته شد.

در دوران عباسیان، عده‌ای منصور دوانیقی را مهدی موعود دانستند، و معتقد شدند که روح خدا در پیکر او حلول کرده است.

تا آنجا که منصور دوانیقی، پسرش را به نام مهدی نام گذاری کرد، تا در آینده از این نام سوء استفاده کند و خود را همان مهدی موعود بخواند و مردم از او به این عنوان اطاعت کنند.

بعضی نخستین خلیفه عباسی، ابوالعباس عبدالله سفاح را مهدی موعود خواندند.

ابن مقفع نقابدار معروف خراسان که در علوم غریبه مانند شعبده، طلسم و ... مهارت داشت، مدعی مهدویت شد و گروهی به او پیوستند.

حاکم نصرالله که در سال 386هـ. ق خلیفه شد، نخست ادعای مهدویت کرد، سپس ادعای خدایی نمود.

افراد دیگری مانند عبدالله عجمی در ماه رمضان 1081 هـ. ق در مسجدالحرام، محمدبن احمد سودانی در سال 1299 هـ. ق، سیدمحمدبن علی بن احمد ادریس در سال 1323هـ. ق و ابن سعید یمانی ملقب به فقیه در سال 1256 ادعای مهدویت کردند.

این مسئله هم چنان در طول تاریخ ادامه یافت مثلاً در سال 1213 میلادی شخصی به نام «مهدی مصر» خود را همان مهدی موعود خواند و گروهی به او پیوستند.

و در قرن 19 میلادی در سال 1848 میلادی، مهدی سودانی متولد شد، پس از آن که بزرگ شد، ادعای مهدویت کرد و گروهی او را مهدی موعود خواندند و سرانجام در سال 1885 کشته شد.

یکی از این مدعیان مهدویت، درویش رضا بود که در سال سوم سلطنت شاه صفی (ششمین شاه صفویه، وفات یافته سال 1052 هـ. ق) به نام مهدی در قزوین خروج کرد.

تا این که حدود صد و اندی سال قبل «غلام احمد قادیانی» در شبه قاره هند خود را مهدی موعود نامید و پیروانی پیدا کرد، که هم اکنون فرقه «قادیانی گری» در هندوستان معروف هستند، و در سال 1260 (به ادعای بابیان) سیدعلی محمد باب در کنار کعبه ادعا کرد که من همان قائم مننتظر هستم.

وقتی که به بررسی علل و ریشه‌ها می‌پردازیم می‌بینیم در همه این موارد، طاغوت‌ها و جاه طلبان و استعمارگران، برای وصول به منافع نامشروع خود، از ساده لوحی مردم سوء استفاده کرده و با فرقه سازی، مردم را نسبت به همدیگر دریگر و مشغول نموده‌اند.

 

در قرن 19 و 20 میلادی، استعمار پیر انگلستان، و روسیه تزار، دست به دست هم دادند، و به مهدی سازی پرداختند، در ایران سید علی محمد باب و حسین علی بهاء و ... را برای این کار برگزیدند.

 

 ماجرای خونبار کربلا، مسلمانان، اعم از شیعه و سنی را به «مهدی موعود» متوجه کرد که نام او مطابق روایات به طور مکرر از پیامبر (ص) به عنوان مصلح و منجی عالم بشریت، نقل شده بود، به طوری که آنها به دنبال چنین شخصی می‌گشتند.

 

در این دو قرن، دست‌های استعمار به کار افتاده و به این مسئله استعماری رونق بیشتری داد. به عنوان مثال، حدود صد و اندی سال قبل، مردم هندوستان به رهبری نهرو، با استعمار انگلستان مبارزه کرده و استقلال خود را به دست آوردند.

 

در همین بحران، استعمار انگلیس شخصی به نام «غلام احمد قادیانی» را راست کرد، او خود را مهدی موعود خواند، و اعلام کرد: «همه احکام اسلام ثابت و به قوت خود باقی است، جز جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، که من آنها را نسخ کردم و به جای آن اطاعت از والی و حاکم را (که در آن روز، آن حاکم، دست نشانده استعمار انگلیس بود) بر همه واجب می‌کنم»

 

جمعیت قادیانی، زشت‌ترین جمعیتی هستند که هنگام اشغال هند توسط انگلیس، با دست مرموز انگلیسی‌ها پدیدار شد، این جمعیت پیوسته برای ایجاد فساد و مبارزه با اسلام، به خصوص در افریقا تلاش می‌نماید.

 

نظیر این مطلب در مورد سیدعلی محمد باب، و حسین علی بهاء در ایران به وجود آمد که جدایی دین از سیاست و عدم دخالت و نظارت در امور، از دستورهای اولیه آنها است.

 

به این ترتیب نتیجه می‌گیریم که جاه طلبی و استعمار و تحمیق مردم و سوء استفاده برای رسیدن به منافع نامشروع، گروه‌هایی از مردم را زیر ماسک مهدویت و بابیت، به وادی دین سازی و فرقه‌پردازی افکند تا با گل آلود کردن آب، ماهی بگیرند.

 

در صورتی که ویژگی‌های حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) در ابعاد گوناگون از توحید، عدالت، امنیت فراگیر، صلح جهانی، اقتصاد خوب، اوج رشد علوم، تکامل همه جانبه امور معنوی و اخلاقی، و پذیرش عمومی با تشکیل حکومت واحد جهانی و ... هزارها فرسخ با عملکرد این مدعیان دروغین مهدویت فاصله دارد.

 

منبع:

 

محمد محمدی اشتهاردی، بابی گری و بهایی گری، با تلخیص

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
امام زمان (عج الله) در خطبه غدیر

امام زمان علیه السلام در خطابه غدیر

در آن صحرا، جحفه، و بر کنار آن غدیر، خم، و در حضور آن جمع، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ادامه کلام الهی خویش، دامنه سخن را به مسائل مربوط به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) کشانیده، زبان به توصیف آن امام همام گشودند، و گوشه هایی از شخصیت همه جانبه آن بزرگوار را به مردم نمایاندند. حساسیت این قسمت از سخن را، از آنجا می توان دریافت که حضرتش هیجده بار مردم را با تکرار یک لغت هشدار دهنده، به دقت در کلام خود فرا می خوانند. حضرتش در این بخش به دفعات، کلمه الا به معنی هان! آگاه باشید را به کار می برند، تا همگان دریابند که موضوع از اعتبار، ارزش، حساسیت و اهمیت ویژه برخوردار است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز این بخش، بار دیگر - برای چندین مرتبه در طول سخنرانی - روند پیوسته نبوت و امامت را مطرح نموده و یاد آور می شوند که سررشته این نظم، در دست علی (علیه السلام) است و پایان بخش این روند، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می باشند، بدین صورت که: معاشر الناس انی نبی و علی وصیی. الا و ان خاتم الائمه منا القائم المهدی [صلوات الله علیه] [1]  پس آن گاه با بر شماری 21 ویژگی اساسی و مهم از مختصات عمده آن امام، به گونه ای گوشه هایی از حرکت و کار و تلاش و برنامه ها و دستاوردهای نظام الهی حضرتش را ترسیم می نمایند، به طوری که با اندک دقت و ریزبینی در این مختصات، می توان ابعادی مختلف از مسائل مربوط به آن حضرت را دریافت. پیامبر فرمودند: الا انه الظاهر علی الدین. الا انه المنتقم من الظالمین. الا انه فاتح الحصون و هادمها. الا انه قاتل کل قبیله من اهل الشرک. الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عز و جل. الا انه ناصر دین الله عز و جل. الا انه الغراف من بحر عمیق. الا انه یسم کل ذی فضل بفضله و کل ذی جهل بجهله. الا انه خیره الله و مختاره.

الا انه وارث کل علم و المحیط به. الا انه المخبر عن ربه عز و جل و المنبه بامر ایمانه. الا انه الرشید السدید. الا انه المفوض الیه. الا انه قد بشر من سلف من بین یدیه. الا انه الباقی حجه و لا حجه بعده و لا حق الا معه و لا نور الا عنده. الا انه لا غالب له و لا منصور علیه. الا انه ولی الله فی ارضه و حکمه فی خلقه و امینه فی سره و علانیته.
 
ای مردم آگاه باشید! او بر قاطبه ادیان پیروز خواهد گردید. آگاه باشید! او از ستمکاران انتقام خواهد گرفت. آگاه باشید! او تمامی دژها را فتح نموده و ویران خواهد ساخت. آگاه باشید! او تمامی طوایف و قبائل شرک را درهم خواهد کوبیده و نابود خواهد ساخت. آگاه باشید! او انتقام خون دوستان خدا را باز خواهد ستاند. آگاه باشید! او یار و یاور دین خدای بزرگ است. آگاه باشید! او کشتیبانی کار آزموده در دریائی عمیق است. آگاه باشید! او فاضلان را به فضلشان و جاهلان را به جهلشان می شناسد و می شناساند.

آگاه باشید! او برگزیده خدا و منتخب اوست. آگاه باشید! او وارث تمامی دانش هاست و به همه علوم تسلط و احاطه دارد. آگاه باشید! او از خدایش برای شما گزارش می نماید و شما را به چگونگی ایمان به خدا می آگاهاند. آگاه باشید! او راست کار و درست کردار و استوار و پا برجاست. آگاه باشید! که امور خلقت و خلایق - از سوی خدا - به او واگذار شده است. آگاه باشید! که تمامی پیام آوران گذشته به آمدن او نوید داده اند. آگاه باشید! که آن حضرت آخرین حجت الهی است و پس از او دیگر حجتی نخواهد آمد، حق - تماما - با او و نور نزد اوست. آگاه باشید! کسی را یارای چیرگی بر او نیست. آگاه باشید! او ولی خدا در زمین است و داور دادار در میان آفریده های اوست، و امین خدای متعال در پنهان و پیدای اوست. بار دیگر به دقت بر این توصیف ها بنگریم، و دریابیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سالیانی دراز قبل از تولد، و قرنها پیش از ظهور آن حضرت با چه انگیزه ای چنین شخصیتی از ایشان به دست می دهد؟ و بدان گونه خطوط اصلی آن نظام الهی به رهبری حضرتش را ترسیم می نماید؟ 

آیا می توان هدفی جز دمیدن روح امید و انتظار، و آگاهانیدن نسلها و آماده سازی آنان برای تحمل دوران سخت غیبت، همراه با تلقی صحیح از آن پنهانی دشوار، و تلاش پیگیر در تحقق و بر پایی آن آینده نورانی در این کار سراغ داد؟ اگر این راستا را صحیح ندانیم، آیا پسندیده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شرایطی که تنها سه تن از امامان (امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام) در دوران حیات ظاهری خویش بودند، سخن از نظام آینده جهان و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آن هم به این گستردگی و تفصیل در میان آورند؟ نظامی که در آن به فضل و جهل با یک دیده نگریسته نمی شود، و فاضلان و جاهلان در هم نمی آمیزند، تا کار تشخیص و تمییز دشوار گردد. 

بلکه حضرتش در پرتو بینش الهی خود، این دو طایفه را از هم جدا نموده، و به روشنی فاضل را به فضلش و جاهل را به جهلش، به همگان می نمایاند. قیام آن حضرت، در راستای یک حرکت مشخص و گویای تاریخی در طول ادوار مدنیت بشر تفسیر می شود، و او تحقق بخش نویدهای تمامی پیام آوران سلف معرفی می گردد که ماموریتش به ثمر و هدف رسانیدن تلاش های آنان خواهد بود. در یک نگاه، آن امام همام، مظهر علم و قدرت الهی معرفی می شود. این آگاهی، برای او دانش و بینشی فوق تصور به بار می آورد، و آن قدرت خدا دادی، وی را در موضعی می نشاند که هیچ گردن فرازی نتواند در راه پیاده شدن اهداف آن نظام الهی سنگ اندازی و مانع تراشی نماید. 

اگر این قیام الهی نباشد، خلقت عبث جلوه می نماید، و این اندیشه باطل بر صفحه ذهنها نقش می گیرد که آیا هدف از هستی، همین بود که مردمی بیایند و نسل به نسل بروند، و حاکمانی دست به دست در تاریخ حاکم شوند و خونریزی کنند و غارت نمایند و بساط جور و ستم بگسترانند و مظلومان را به زنجیر بکشند و... از این رو، در جهت پاسخ به این پندار نادرست، خدای عزیز حکیم، ولی مقتدر خویش را با توان و آگاهی الهی زمامدار جهان می نماید که او دژهای کفر و بی دینی را درهم کوبد، از ظالمان انتقام گیرد، با شرک در ستیزد آید، داد مظلومان را بستاند، و خون شهیدان را پاس نهد، دین را یاری کند، سکان کشتی طوفان زده بشریت را به دست با کفایت خویش گیرد و انسانها را به سر منزل مقصود رهنمون گردد. و چه زیباست که ما آن روزگاران را نظاره گر باشیم. 

با مطالعه سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این بخش از خطابه، علاوه بر شخصیت فردی آن حضرت، می توان با ابعاد الهی، سیاسی، عدالت اجتماعی، علمی و فرهنگی، تاریخی، هدایتی و... این نظام آشنا شد. و خدا را، که توفیق درک آن زمان و زمانه، ما را دست دهاد. به هر حال، پیامبر (صلی الله علیه و آله) کم کم دامن سخن خویش را در آن صحرای سوزان جمع می نماید. و در اواخر خطابه خویش، سخن از گستره حلال و حرام نموده و یاد آور می شوند که این مطلب، بسیار فراتر از آن است تا در یک نشست و در خلال یک خطابه بتوان تمامی آن را بازگو نمود. آن گاه چنین می فرمایند: 
فامرت ان اخذ البیعه منکم و الصفقه لکم بقبول ما جئت به عن الله عز و جل فی علی امیر المومنین و الائمه من بعده الذین هم منی، و منه ائمه قائمهم المهدی الی یوم القیامه الذی یقضی بالحق... من - از سوی پروردگار جهان - فرمان داده شده ام تا از شما بر قبول آنچه از جانب خدای عز و جل درباره امیر مومنان علی (علیه السلام) و ائمه پس از او آورده ام، که - در نسل و تبار - از من و اویند، عهد وفاداری و بیعت بستانم. امامانی که قائم آنان مهدی، تا بر پایی قیامت برقرار خواهد بود، و اوست که بر حق و عدل حکم خواهد کرد... و بدین سان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سومین جای از کلام خود، یاد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) را زنده می دارد. و این سه موضع - همان طور که گذشت - علاوه بر یازده مرتبه ای بود که در طول سخن، حضرتش از واژه عمومی و کلی ائمه در زمینه معرفی پیشوایان پس از خود استفاده نمودند، و شان و جایگاه و مشخصه والای آنان را با عبارت الامامه فی ذریتی من ولده الی یوم القیمه بیان داشتند. پیشوایانی که آنان را در جایی دیگر از همین کلام، الطیبین من ولدی خواندند و آنان را ثقل اصغر دانستند، که بر کنار کتاب خدا ثقل اکبر نشسته اند. تا آنجا که ایشان در بیان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امناء الله فی خلقه و حکامه فی ارضه تعبیر شدند، و در طی سخن به دفعات، امامان را در رابطه با علی (علیه السلام)، با وصف ولدی من صلبه و عباراتی از این ردیف ستودند. اینک روشن است که از چه رو، این بخش ، موعود غدیر نام گرفت، چرا که حاوی روشنگری در زمینه معرفی نام و یاد و راه و رسم امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) بود که در سایه پرتو ناشی از کلام نورانی پیامبر، بر پهنه دل و ذهن خواننده می نشست، و امید که این رهگشائی ما را نیز کارساز افتد.

تا کی در انتظار؟ 
اینک که توسن سخن، می رود تا آرام گیرد و از تاختن باز ایستد، با مبعوث غدیر هم آواز می شویم، و موعود غدیر را خطاب نموده و می گوئیم: متی تنتظر!، و دل خوش می داریم که او در ادامه سخن ما را با این کلام امید بخشیده که: ابشر بنصر قریب من رب رحیم [1]  این کلام از آن علی (علیه السلام) است که در دهه چهارم هجرت نبوی، روی در خطاب به آن عزیز کرده، و از سر شگفتی و اشتیاق می پرسد: تا کی در انتظار؟
و گوئی که چشم به راهان مشتاق را به یاری نزدیک از پیشگاه خدای مهربان خبر می دهد. 
این پیام، عرصه تاریخ را در نور دید، و از دل صدها و هزاران حادثه هولناک و از بستری مالامال از نشیب و فراز گذشت، و اینک گوش جان ما را می نوازد که: الیس الصبح بقریب [2]  آیا بامدادان طلوع او نزدیک نیست؟ گوییا مظلوم غدیر، در آیینه تاریخ، او و برنامه کارش را بر دور دست افق نظاره کرده بود که می گفت: یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی، و یعطف الرای علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرای [3]  او هدی را جایگزین هوی خواهد نمود، آن گاه که هر یک از این دو را - به غلط و ناروا - جای دیگری نشانده اند. و آن دم که بساط استادی و حکومت آراء - باطله - بر قرآن رواج گرفته باشد، او این سفره را بر می چیند، و بار دیگر قرآن را بر موضع بلند هدایت اندیشه ها می نشاند، و آراء مردم را به تبعیت از آن فرا می خواند. هم آن عزیز، تابزدگان این وادی را هشدار می داد که: فلا تستعجلوا ما هو کائن مرصد [4]  بر آنچه که به قطع و یقین واقع شدنی است، بیهوده شتاب مگیرید. امیرالمومنین (علیه السلام) غمزدگان داستان اسف بار تنها ماندن خود و دلهای پر غصه از قصه های رنج آور فرزندان پاکش را همواره امید می بخشید که - علی رغم همه این رنج ها و شکنج ها به آینده چشم بر دوزند، و در آن آینه تصویر محتوای کلام نورانی علوی را به روشنی ببینند که:لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها [5]  یقینا جهان - چونان شتری بد خو و سرکش که به هر حال و به ناچار به سوی فرزندش باز می گردد - بار دیگر به ما رو خواهد کرد. و آنان که شاهد این کلام، از آن مظلوم غدیر و سقیفه بودند، به گوش خود شنیدند که دهان حضرتش در دنباله این سخن، به تلاوت این آیه از قرآن مجید مترنم گشت: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین [6]  و بدین سان اراده قطعی و حتمی الهی را پشتوانه کلام خود در روی کرد دوباره دنیا به خاندان خویش تلقی نمود.
 
علی (علیه السلام) فتنه ها و آشوبها را در زمان خود شاهد بود، و شیوع این بلایا را برای آیندگان نیز در گستره وسیعی می دید و همواره هشدار می داد تا منتظران مشتاق هرگز سر فرود نیاورند، و دیده به راهان شیفته، قامت زیر بار مشکلات دو تا نکنند، و به رغم درگیری ها همواره در پهنه فکر و صحنه دل خویش، فرزند والایش را ببینند که پای در رکاب نهاده، گام در میان گذارده و تیغ از نیام برکشید، تا هر که را به فراخور حال و قال به راه آورد، و پاداش و جزا بخشد. و یاد آور می شد که آن حضرت را ابرهای تیره فتنه و آشوب، از انجام این ماموریت حساس و مهم باز نخواهد داشت، چرا که: الا و ان من ادرکها منا یسری فیها بسراج منیر و یحذو فیها علی مثال الصالحین [7]  آری، یادگار امروزین غدیر - امام حجه بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه - در مواجهه با تیرگی ها و تیره روزی ها، در پرتو هدایتی الهی گام بر می دارد، و دل تاریکی ها را می شکافد، و به سان پیشینیان صالح خود گام برداشته، و پای در جای پای آنان می نهد، تا یک جهان نور و روشنی به بار آورد. آن گاه علی (علیه السلام) برای آن که پیشاپیش جلوی هر گونه تفسیر و تاویل و توجیه ناروا را گرفته باشد، با صراحت و به روشنی فرمود: او را غیبتی است بس طولانی، تا آنجا که ناآگاهان گویند: ما لله فی آل محمد حاجه [8]  دیگر خدا را به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیازی نیست. حضرتش، ویژگی آن سفر کرده به دیار غیبت را این چنین بیان می کرد که: صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید. [9]  آری طول دوران جانکاه غیبت، سبب می شود تا او وارهانیده شود و تنهای تنها باقی بماند. علی (علیه السلام) می فرمود که او را غیبتی است که بسی به درازا خواهد کشید، و چنین است که: تخفی ولادته و یغیب شخصه [10]  او نه تنها پنهانیش طولانی که تولدش نیز در نهان صورت می گیرد. و آن گاه که صحابی نامدار او - اصبغ بن نباته - حضرتش را درحالتی متفکرانه دید و علت را جویا شد، امام (علیه السلام) در پاسخ به او فرمود: فکرت فی مولود یکون من ظهری، الحادی عشر من ولدی، هو المهدی یملوها عدلا کما ملئت جورا و ظلما، تکون له حیره و غیبه یضل فیها اقوام و یهتدی فیها آخرون. [11]  من درباره یازدهمین فرزند از صلب خویش می اندیشیدم. او مهدی عجل الله تعالی فرجه است. 
زمین را از عدل و داد پر خواهد نمود، آن سان که از جور و ستم مالامال گشته، برای او غیبت - و برای مردم - حیرانی در این امر است. جمعی در این غیبت و حیرت گمراه شده، و جمعی دیگر راه خواهند یافت. و اینک ما، در آستانه غدیر، مبعوث آن روزین غدیر را در ظاهر از دست داده ایم، و با وارث امروزین و حاضر غدیر، امام مهدی حجه بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه تنها مانده ایم. هر دو، دوران سخت و جانکاه غیبت را می گذرانیم، اما او کجا و ما کجا؟ او چه سان و ما چه سان؟ و ما در سر، سودای آن داریم که او نوای حزینمان را در بامدادان جمعه ای از جمعه ها پاسخ گوید، آن گاه می گوئیم: متی ترانا و نریک و قد نشرت لواء النصر تری [12]  در سر شوق آن داریم و در دل شور این، که تا زنده ایم، سرانجام روزی فرا رسد که حضور آشکارش را جشن گرفته و شادی کنیم، و نحن نقول: الحمد لله رب العالمین [13]  و زبان به ستایش الهی بگشائیم. و کوتاه سخن در آخر این مقال، آن که: یا امیرالمومنین! به رغم آنان که تنها به فاصله هفتاد روز، به نامردمی، پیام و کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در مورد شما به فراموشی سپرده، از آستانتان روی گرداندند و خفت به بار آوردند، اینک خدای جهان را - به تمامی جان و از سویدای دل - بر این فضل و هدایت شاکریم که با گذشت چهارده قرن از آن روزگاران، و در پی نزدیک به دوازده قرن از میلاد و آغاز غیبت موعود بزرگوار غدیر، همچنان به پایمردی و استوارانه، بر عهد ولایت این خاندان - علی (علیه السلام) در آغاز و مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در انجام - ایستاده ایم. و امید که عزت به بار آوریم. اینک پیروزمندانه، حماسه چشم به راهی می سرائیم، و سرود انتظار سر می دهیم. و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله. [14] .

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
چرا امام زمان را اباصالح می نامند ؟

 

چرا امام زمان (عج) را ابا صالح می نامند

اباصالح  
 
در منابع و مصادر روایی, چنین کنیه ای برای امام زمان ذکر نشده است   گویا آن را خود مردم, ابداع کرده و در گرفتاری ها و مشکلات خود با آن امام زمان را به کمک طلبیده اند. در بعضی از کتاب ها, اباصالح, به عنوان یکی از کنیه های حضرت مهدی)عج( ذکر شده است   شاید به خاطر این روایت باشد که امام صادق ع  فرمود :  هرگاه همراه خود را در سفر گم کردی, بانگ برآور :  ای اباصالح  یا  ای صالح    خداوند رحمتش را بر تو فرود آورد   راه را به ما نشان ده  من لا یحضره الفقیه, ج ٣, ص ٨٩٢   محاسن برقی, ج ٢, ص ٠١١.. باید به این حقیقت توجه کرد که در جهان هستی, همه عوامل دست اندر کار, در خدمت حضرت مهدی)عج( هستند و اگر انسان گرفتار - به خصوص در بیابان - از او یاری بطلبد   به یقین خود آن حضرت یا کسانی که در خدمت او هستند, به کمکش شتافته و دستگیری اش خواهند کرد. البته بر اساس بعضی از روایات, موکّل بیابان ها  صالح  نام دارد که می تواند طبق دستور امام زمان عمل کند ر.ک : وسائل الشیعه, ج ٨, ۵٢٣   بحار الانوار, ج ٣٧, ص ٣۵٢..
 
 
در بعضی از نوشته ها دو وجه درباره  اباصالح  ذکر شده است :
 
١. در آیه ٢٧ سوره انبیا )و کُلّاً جَعَلنا صالحین(, عنوان صالح به  نبی  اطلاق شده و کنیه  اباصالح  یعنی, پدر نبی و این بیانگر مقام والای حضرت مهدی)عج( است و چون آن حضرت از هر پیغمبری, خصوصیتی دارد و ویژگی های انبیا در او جمع است   لذا او را پدر انبیا می گویند.
 
٢. در آیه الحقنا بالصالحین  , مراد از صالح حضرت یوسف است. کنیه اباصالح یعنی  پدر یوسف  و این نشانگر زیبایی و نیکی فوق العاده امام مهدی است, یعنی, پدر زیبایی ها سؤال از امام مهدی)عج( در روایات, ص ٧۴ و ٨۴..
 
علامه مجلسی)ره( پس از بیان داستان نجات یافتن شخصی به نام شیخ قاسم - که با عبارت  یا اباصالح  به ساحت امام زمان متوسل شده و نجات یافته بود - می نویسد :  از علما و مؤمنان, کسانی را که با ما رفاقت و مصاحبت دارند, ایمان و تأکید دارند که نجات دادن درماندگان و گمشدگان در دشت و صحرا و نیز تحقّق این گونه معجزات و کرامات در عالم امکان در عصر حاضر, جز از خلیفة اللَّه, امام زمان)عج(, از شخص دیگری ساخته نیست   چرا که یکی از مقامات معنوی امام عصر)عج(, علم و آگاهی به احوال مردم و نجات دادن گرفتاران و گمشدگان است...
 
مسئله دیگر این است که از قدیم الایّام در میان عرب ها کنیه مبارک  اباصالح , از کنیه های معروف ومشهور امام زمان بوده است. به همین دلیل, شاعران و خطیبان عرب, در میان سروده ها, اشعار و روضه های خود, آن حضرت را با این عنوان, یاد کرده و به کمک و یاری می طلبند. گمان می رود که ایشان, این اعتقاد را از حدیث  اربعمائه  )اصول چهارصدگانه( امیرمؤمنان ع  به دست آورده باشد بحار الانوار, ج ٣۵, ص ٠٠٣..
 

 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
احادیثی گهربار از امام مهدی علیه السلام

-منم که زمین را از عدالت لبریز می کنم ،چنانکه از ستم آکنده است.

-زمین از حجتی آشکار یا نهان خالی نیست.

-هر یک از شما باید کاری کند که با آن به محبت ما نزدیک شود.

-هیچ چیز مانند نماز، بینی شیطان را خاک نمی مالد.

-گرایش خود را به ما ، با دوست داشتن سنت روشن همراه کنید.

-خدا با ما است و نیازمند دیگری نیستیم. حق با ما است و باکی نیست که کسی از ما روی بگرداند.

-من وصی آخرینم ؛به وسیله ی من بلا از خانواده و شیعیانم دفع می شود.

 

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 مهر 1393
یک روایت از امام جواد علیه السلام

در مدینه المعاجز از عیون المعجزات نقل کرده که عمر بن فرج زخجی گفت: به امام محمد تقی علیه السلام گفتم:"شیعیان تو ادعا می کنند که تو می دانی هر آبی که هست در دجله و وزن آن را."

و بودیم ما در کنار دجله.

حضرت فرمود:"حق تعالی قدرت دارد که تفویض کند علم این را بر پشه ای از مخلوقات خود یا قدرت ندارد؟"

گفتم:"قدرت دارد."

فرمود:"من گرامی ترم بر خداوند تعالی از پشه ، از بیشتر خلق خدا."

منبع:منتهی الآمال ج2 ص 391

مولف:ثقه المحدثین مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره)

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 مهر 1393
حدیث روز

امام جواد علیه السلام فرمود:

بدان که از دید خداوند پنهان نیستی. پس بنگر چگونه ای؟

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 مهر 1393
یکی از قضاوت های امیرالمومنین علیه السلام

در دوران قضاوت امیرالمومنین علیه السلام در یمن ، ایشان قضاوتی دیگر دارند و جریان از این قرار بود که زنی از روی شوخی و تفریح، زن دیگری را بر گردن خود سوار کرد. زنی دیگر از راه رسید، و آن زن را که دیگری بر دوشش نشسته بود را نیشگون گرفت. در اثر این کار آن زن از جا پرید و زنی که بر گردنش سوار بود به زمین افتاده و گردنش شکست و فوت نمود.

حکم امیرالمومنین علیه السلام در این باره اینچنین بود که: یک سوم پول خون آن زن را باید زن سومی که نشگون گرفته بپردازد و یک سوم آن را زن اولی که او را بر گردن خود سوار کرده بود بپردازد، و یک سوم پول خون او را هم به هدر داد، بخاطر اینکه آن زن گردن شکسته بیهوده و بدون دلیل به گردن آن دیگری سوار شده است، از این رو یک سوم پول خون به گردن خود اوست.

این جریان را به رسول خدا صلی الله علیه و آله اطلاع دادند، ایشان این قضاوت را نیز تائید فرمود و گواهی به درستی آن داد.

منبع:کیمیای عدالت (قضاوت های حضرت علی علیه السلام) ص 12

مولف:مهدی شاملوئی

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 مهر 1393
پاداش کسی که در زمان «غیبت» بر دین خدا استوار بماند

از امام باقر علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود:« زمانی می آید که امام مردم غایب می شود . پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان در امر امامت ما استوار بمانند. چون کمترین آنها این است که خداوند آنها را صدا کرده و می فرماید: ای بندگان و کنیزان من! شما به سرّ من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید . پس من بهترین ثواب را به شما مژده می دهم . شما بندگان و کنیزان من هستید و بر من حق است که عبادت های شما را قبول کنم و از تقصیرات شما بگذرم و به خاطر شما به بندگان باران نازل می کنم و به خاطر شما بلاها را از بندگانم دفع می کنم.اگر شما نبودید هرآینه من عذاب خود را بر آنان نازل می کردم.

منبع: کلیات حدیث قدسی ص 493

مولف: شیخ محمد بن حسن حرّ عاملی

مترجم: زین العابدین کاظمی خلخالی

از همه ی شما برای بهبود بیماری هایم التماس دعا دارم ممنونگریهگریهگریه

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 مهر 1393

تعداد صفحات : 39