برگزاری جشــن بـزرگ نیمـه شعبــان - مسجد صاحب الزمان (عج) نوشین شهر

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات

تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

 

جشــن بـزرگ نیمـه شعبــان

 

بمناسبت میلاد یگانه منجی عالم بشریت:

حضـرت مهــدی (عـج)

مراسم جشنی برگزار می شود.


پنجشنبه مورخه 93/03/22  ساعت 19 الی 21

 

 

کانون فرهنگی شهید باکری نوشین شهر

پایگاه مقاومت شهید ابراهیمی نوشین شهر

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
ضرورت شناخت امام (عج) از نظر اعتقاد در چیست؟

 

شناخت امام راه معرفت خدا

 نخستین و مهم‌ترین وظیفه انسان، شناخت پروردگار و آفریننده خویش است و تا شناخت او حاصل نشود، راهِ درست بندگی و اطاعت از او به روی انسان باز نخواهد شد.[1] به همین جهت در قرآن و روایات، مطالب فراوانی درباره لزوم «معرفت خدا» مطرح شده است.

 بعضی از آیات قرآن، به توصیف خدا و صفات گوناگون او پرداخته است و امامان معصوم نیز در روایات و دعاها و خطبه‌ها، به شکل گسترده از خدا و اوصاف او سخن گفته‌اند.[2]

 از نظرگاه روایات راه معرفت خدا و اوصاف او، شناخت اولیای خدا و امامان معصوم«علیه السلام» است؛ چون اینان مظهر اسماء و صفات الهی و آینه جمال و جلال پروردگارند. معصومین انسان‌های کاملی‌اند. که خداوند آنان را خلیفه و نمایندة خود در زمین قرار داده و اراده کرده است که با آنان شناخته شود و از مسیر اطاعت آنها، اطاعت شود و ثواب و عقاب را نیز بر مدار اعتقاد و اطاعت آنان قرار داده است.

 وقتی از امام حسین«علیه السلام» درباره معرفت خدا و چگونگی آن سؤال شد؛ حضرت فرمود:«مَعْرفَةُ اَهْلِ کُلِّ زَمانٍ اِمامِهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ»؛[3] «مراد از شناخت خدا، شناخت اهل هر زمانی نسبت به امام خویشتن است، آن امامی که اطاعت او بر آنان واجب است».

 به عبارت روشن‌تر شناخت امام، طریق معرفت خدا است و انسان با شناخت امام و توجه به گفتار و دستورات او، می‌تواند در جاده صحیح زندگی گام بردارد و به سعادتی که خداوند برای او رقم زده، برسد. معرفت خدا بدون شناختِ کسی که از جانب او سمت راهنمایی و راهبری بندگان را دارد، امکان پذیر نیست.

 شیخ صدوق(رحمة الله) در تبیین حدیث یاد شده می‌گوید: مراد این است که مردم هر زمان بدانند، خداوند کسی است که آنها را در هر زمان از امام معصوم خالی نگذاشته است. پس کسی که عبادت کند خدایی را که برای آنان حجت قرار نداده، پس غیر خدا را عبادت کرده است.[4]

 1 – 2. شناخت امام، شراط اسلام واقعی

 شیعه و سنّی به اتفاق از پیامبر اسلام نقل کرده‌اند:

 «... وَ اَنَّ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ میتةً جاهِلیَّةً» [5] «و هر آینه هر کس بمیرد و حال آنکه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مگر جاهلیت مرده است.»

 بر این اساس شناخت امام شرط اسلام است و اگر کسی بی‌شناخت امام بمیرد، گویا از اسلام بی‌بهره بوده است؛ هر چند مناسک و اعمال اسلامی را انجام داده باشد. «امامت» شاهراه بندگی خدا است و آن که در این صراط مستقیم قرار گرفته، کارها و اعمالش در مسیر درست، منطقی و عاقبت به خیری واقع شده است؛ و گرنه آن اعمال ره به جایی نبرده و کمالی برای او نخواهد آورد. امامت ستون اصلی خیمه اسلام است که اعمال اسلامی وابسته به آن است.

 1 – 3. شرط قبولی اعمال، پذیرش ولایت

 مسأله «ولایت امامان» چنان جایگاهی دارد که در روایات گوناگون، پذیرش همه اعمال منوط به آن شده است: امام صادق«علیه السلام» پیشوای ششم شیعیان در این باره می‌فرماید:

 «لایقبلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً اِلّا بِمَعْرِفَتنا»؛[6] «خداوند از بندگان عملی را نمی‌پذیرد، مگر به معرفت و شناخت ما».

 براساس این روایات همه اعمال انسان، در ظرف معرفت و آگاهی او نسبت به امام زمان، ارزش می‌یابد.

 1 – 4. بایستگی شناخت ولی نعمت

 «امام» واسطه فیض الهی است و آنچه از نعمت‌ها به عالم وجود می‌رسد، به واسطه وجود او است و در این میان انسان‌ها نیز به واسطه وجود او، از انواع نعمت‌های الهی بهره‌مند می‌شوند. امام هم در«تشریع» واسطه است و هم در جنبه تکوین:

 «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء»[7] « به برکت او به خلق روزی می‌رسد و به واسطه وجود او زمین و آسمان پا برجاست».

 در فرمایش از امام هادی«علیه السلام» است که وقتی می‌خواهید امامی را زیارت کنید اینگونه بگویید:

 «...بکم فتحَ اللهُ وَ بِکُم یَخْتِمُ وَ بِکُم یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماء أنْ تَقَعَ عَلی الارضِ اِلّا بِِاِذْنِهِ»؛[8]

 «به واسطه شما خدا آغاز کرد و به شما پایان می‌دهد و به وسیله شما باران را فرو می‌فرستد و به واسطه شما نگه می‌دارد آسمان را که بر زمین نیفتد، جز به اذن او».

 پیامبر«صلی‌ الله علیه و‌آله» می‌فرماید:«یا عَلیُ ! لَولا نحنُ ما خَلََقَ اللهُ آدمَ وَ لا حَواءَ وَ لاالجَنةَ وَ لاالنّارَ وَ لا السّماءَ وَ لا الارضَ»؛[9] « ای علی! اگر ما نبودیم، خدا نه آدم و نه حوّا را می‌آفرید و نه بهشت و نه جهنم را و نه آسمان و نه زمین را». آیا این خلاف ادب نیست که ما دربارة بسیاری از امور ـ که تأثیر چندانی در زندگی ما ندارد ـ آگاهی و اطلاع داشته باشیم؛ ولی از ولی نعمت خود بی خبر باشیم؟!

1 – 5. امامت، سفارش پیامبر اکرم«صلی‌ الله علیه و‌آله»

 در روایتی از شیعه و سنی آمده است که رسول گرامی اسلام«صلی‌ الله علیه و‌آله» فرمودند:«اِنّی تارِکُ فیکُمُ الثَقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَیتی ما اِنْ تَمَسَکْتُمْ  بِهِما لَنْ تَضلوا بَعدی اَبَداً...»[10]

 برابر این فرمایش مسلمین مأمور شده‌اند همانگونه که به قرآن متمسک می‌شوند، به خاندان پیامبر«صلی‌ الله علیه و‌آله» و ائمه هدی علیهم‌السّلام نیز تمسک جویند تا در مسیر هدایت قرار گیرند. و این ضامن سعادت ابدی آنان است. روشن است که تمسّک به قرآن، بدون فهمیدن محتوای آن معنا ندارد و نیز تمسک به امامان معصوم«علیه السلام» بدون معرفت و آگاهی به جایگاه رفیع و ویژگی‌‌های منحصر به فرد آنان ـ که الگوی بشریت‌اند ـ ممکن نیست. بنابراین از این جهت نیز معرفت و آگاهی به امام زمان (عج) لازم است.

 کوتاه سخن اینکه شناخت امام و حجت الهی. چنان مهم است که در روایات فراوان بر‌ آن تأکید و به مسلمین سفارش شده است در این مسیر از خدای بزرگ استمداد کنند و پیوسته از او بخواهند که راه معرفت حجت‌های الهی بر آنان گشوده شود. از امام صادق«علیه السلام» نقل است که بهترین دعا برای دوران غیبت آخرین حجت الهی چنین است:

 «اللهم عَرِّفْنی نَفْسَک فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفنی نفسَک لَمْ اَعْرِف نَبِیّک. اللهم عَرِّفنی رسولک فَانّکَ ان لم تُعَرفِّنی رسولک لَمْ اَعرف حُجَّتک اللهم عَرَّفنی حجتک فَاِنَّکَ ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی».[11]

 

[1]. ر.ک: شیخ کلینی، کافی، ج8، ص 247، ح 347.

 [2]. برای بررسی اوصاف الهی در قرآن ر.ک : فهرست موضوعی«تفسیر نمونه»  برای نگاه به روایات ر.ک: «میزان الحکمه» ذیل کلمه «الله».

 [3]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 9، ح 1.

 [4]. همان.

 [5]. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 409، ح 9، و قریب به این مضمون. ر.ک: صحیح بخاری، ج5، ص 13؛ صحیح مسلم، ج6، ص 21 و 22 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج9، ص 155؛ مسند ابی داود، ص 259؛ حلیة الاولیاء ج 3، ص244؛ مستدرک حاکم، ج1، ص77؛ ینابیع المودة،‌ص117.

 [6]. کافی، ج1، باب نوادر، ص143، ح 4.

 [7].  مفاتیح الجنان، دعای عدیله.

 [8]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 615، ح 3213.

 [9]. علل الشرایع، ج 1، ص 5، ح 1؛ کمال‌الدین و تمام النعمة،  ج 1، ص 254، ح 4.

 [10]. ر.ک: کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 279؛ عیون اخبار الرضا «علیه‌السلام»، ج 2، ص62، امالی طوسی، ص 161 و....

 [11]. کافی، ج 1، ص 337، ح 5.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
ضرورت شناخت امام (عج) از نظر اعتقاد در چیست؟

 

شناخت امام راه معرفت خدا

 نخستین و مهم‌ترین وظیفه انسان، شناخت پروردگار و آفریننده خویش است و تا شناخت او حاصل نشود، راهِ درست بندگی و اطاعت از او به روی انسان باز نخواهد شد.[1] به همین جهت در قرآن و روایات، مطالب فراوانی درباره لزوم «معرفت خدا» مطرح شده است.

 بعضی از آیات قرآن، به توصیف خدا و صفات گوناگون او پرداخته است و امامان معصوم نیز در روایات و دعاها و خطبه‌ها، به شکل گسترده از خدا و اوصاف او سخن گفته‌اند.[2]

 از نظرگاه روایات راه معرفت خدا و اوصاف او، شناخت اولیای خدا و امامان معصوم«علیه السلام» است؛ چون اینان مظهر اسماء و صفات الهی و آینه جمال و جلال پروردگارند. معصومین انسان‌های کاملی‌اند. که خداوند آنان را خلیفه و نمایندة خود در زمین قرار داده و اراده کرده است که با آنان شناخته شود و از مسیر اطاعت آنها، اطاعت شود و ثواب و عقاب را نیز بر مدار اعتقاد و اطاعت آنان قرار داده است.

 وقتی از امام حسین«علیه السلام» درباره معرفت خدا و چگونگی آن سؤال شد؛ حضرت فرمود:«مَعْرفَةُ اَهْلِ کُلِّ زَمانٍ اِمامِهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طاعَتُهُ»؛[3] «مراد از شناخت خدا، شناخت اهل هر زمانی نسبت به امام خویشتن است، آن امامی که اطاعت او بر آنان واجب است».

 به عبارت روشن‌تر شناخت امام، طریق معرفت خدا است و انسان با شناخت امام و توجه به گفتار و دستورات او، می‌تواند در جاده صحیح زندگی گام بردارد و به سعادتی که خداوند برای او رقم زده، برسد. معرفت خدا بدون شناختِ کسی که از جانب او سمت راهنمایی و راهبری بندگان را دارد، امکان پذیر نیست.

 شیخ صدوق(رحمة الله) در تبیین حدیث یاد شده می‌گوید: مراد این است که مردم هر زمان بدانند، خداوند کسی است که آنها را در هر زمان از امام معصوم خالی نگذاشته است. پس کسی که عبادت کند خدایی را که برای آنان حجت قرار نداده، پس غیر خدا را عبادت کرده است.[4]

 1 – 2. شناخت امام، شراط اسلام واقعی

 شیعه و سنّی به اتفاق از پیامبر اسلام نقل کرده‌اند:

 «... وَ اَنَّ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ میتةً جاهِلیَّةً» [5] «و هر آینه هر کس بمیرد و حال آنکه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مگر جاهلیت مرده است.»

 بر این اساس شناخت امام شرط اسلام است و اگر کسی بی‌شناخت امام بمیرد، گویا از اسلام بی‌بهره بوده است؛ هر چند مناسک و اعمال اسلامی را انجام داده باشد. «امامت» شاهراه بندگی خدا است و آن که در این صراط مستقیم قرار گرفته، کارها و اعمالش در مسیر درست، منطقی و عاقبت به خیری واقع شده است؛ و گرنه آن اعمال ره به جایی نبرده و کمالی برای او نخواهد آورد. امامت ستون اصلی خیمه اسلام است که اعمال اسلامی وابسته به آن است.

 1 – 3. شرط قبولی اعمال، پذیرش ولایت

 مسأله «ولایت امامان» چنان جایگاهی دارد که در روایات گوناگون، پذیرش همه اعمال منوط به آن شده است: امام صادق«علیه السلام» پیشوای ششم شیعیان در این باره می‌فرماید:

 «لایقبلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً اِلّا بِمَعْرِفَتنا»؛[6] «خداوند از بندگان عملی را نمی‌پذیرد، مگر به معرفت و شناخت ما».

 براساس این روایات همه اعمال انسان، در ظرف معرفت و آگاهی او نسبت به امام زمان، ارزش می‌یابد.

 1 – 4. بایستگی شناخت ولی نعمت

 «امام» واسطه فیض الهی است و آنچه از نعمت‌ها به عالم وجود می‌رسد، به واسطه وجود او است و در این میان انسان‌ها نیز به واسطه وجود او، از انواع نعمت‌های الهی بهره‌مند می‌شوند. امام هم در«تشریع» واسطه است و هم در جنبه تکوین:

 «بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء»[7] « به برکت او به خلق روزی می‌رسد و به واسطه وجود او زمین و آسمان پا برجاست».

 در فرمایش از امام هادی«علیه السلام» است که وقتی می‌خواهید امامی را زیارت کنید اینگونه بگویید:

 «...بکم فتحَ اللهُ وَ بِکُم یَخْتِمُ وَ بِکُم یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماء أنْ تَقَعَ عَلی الارضِ اِلّا بِِاِذْنِهِ»؛[8]

 «به واسطه شما خدا آغاز کرد و به شما پایان می‌دهد و به وسیله شما باران را فرو می‌فرستد و به واسطه شما نگه می‌دارد آسمان را که بر زمین نیفتد، جز به اذن او».

 پیامبر«صلی‌ الله علیه و‌آله» می‌فرماید:«یا عَلیُ ! لَولا نحنُ ما خَلََقَ اللهُ آدمَ وَ لا حَواءَ وَ لاالجَنةَ وَ لاالنّارَ وَ لا السّماءَ وَ لا الارضَ»؛[9] « ای علی! اگر ما نبودیم، خدا نه آدم و نه حوّا را می‌آفرید و نه بهشت و نه جهنم را و نه آسمان و نه زمین را». آیا این خلاف ادب نیست که ما دربارة بسیاری از امور ـ که تأثیر چندانی در زندگی ما ندارد ـ آگاهی و اطلاع داشته باشیم؛ ولی از ولی نعمت خود بی خبر باشیم؟!

1 – 5. امامت، سفارش پیامبر اکرم«صلی‌ الله علیه و‌آله»

 در روایتی از شیعه و سنی آمده است که رسول گرامی اسلام«صلی‌ الله علیه و‌آله» فرمودند:«اِنّی تارِکُ فیکُمُ الثَقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَیتی ما اِنْ تَمَسَکْتُمْ  بِهِما لَنْ تَضلوا بَعدی اَبَداً...»[10]

 برابر این فرمایش مسلمین مأمور شده‌اند همانگونه که به قرآن متمسک می‌شوند، به خاندان پیامبر«صلی‌ الله علیه و‌آله» و ائمه هدی علیهم‌السّلام نیز تمسک جویند تا در مسیر هدایت قرار گیرند. و این ضامن سعادت ابدی آنان است. روشن است که تمسّک به قرآن، بدون فهمیدن محتوای آن معنا ندارد و نیز تمسک به امامان معصوم«علیه السلام» بدون معرفت و آگاهی به جایگاه رفیع و ویژگی‌‌های منحصر به فرد آنان ـ که الگوی بشریت‌اند ـ ممکن نیست. بنابراین از این جهت نیز معرفت و آگاهی به امام زمان (عج) لازم است.

 کوتاه سخن اینکه شناخت امام و حجت الهی. چنان مهم است که در روایات فراوان بر‌ آن تأکید و به مسلمین سفارش شده است در این مسیر از خدای بزرگ استمداد کنند و پیوسته از او بخواهند که راه معرفت حجت‌های الهی بر آنان گشوده شود. از امام صادق«علیه السلام» نقل است که بهترین دعا برای دوران غیبت آخرین حجت الهی چنین است:

 «اللهم عَرِّفْنی نَفْسَک فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفنی نفسَک لَمْ اَعْرِف نَبِیّک. اللهم عَرِّفنی رسولک فَانّکَ ان لم تُعَرفِّنی رسولک لَمْ اَعرف حُجَّتک اللهم عَرَّفنی حجتک فَاِنَّکَ ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی».[11]

 

[1]. ر.ک: شیخ کلینی، کافی، ج8، ص 247، ح 347.

 [2]. برای بررسی اوصاف الهی در قرآن ر.ک : فهرست موضوعی«تفسیر نمونه»  برای نگاه به روایات ر.ک: «میزان الحکمه» ذیل کلمه «الله».

 [3]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 9، ح 1.

 [4]. همان.

 [5]. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 409، ح 9، و قریب به این مضمون. ر.ک: صحیح بخاری، ج5، ص 13؛ صحیح مسلم، ج6، ص 21 و 22 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج9، ص 155؛ مسند ابی داود، ص 259؛ حلیة الاولیاء ج 3، ص244؛ مستدرک حاکم، ج1، ص77؛ ینابیع المودة،‌ص117.

 [6]. کافی، ج1، باب نوادر، ص143، ح 4.

 [7].  مفاتیح الجنان، دعای عدیله.

 [8]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 615، ح 3213.

 [9]. علل الشرایع، ج 1، ص 5، ح 1؛ کمال‌الدین و تمام النعمة،  ج 1، ص 254، ح 4.

 [10]. ر.ک: کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 279؛ عیون اخبار الرضا «علیه‌السلام»، ج 2، ص62، امالی طوسی، ص 161 و....

 [11]. کافی، ج 1، ص 337، ح 5.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
بازی این روزهای بچه های غزه

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
چگونه می‌توان به انتظار عالمانه دست یافت؟

یکی از عناصر مهم در انتظار عالمانه و دستیابی به بصیرت مهدوی، درک احساس انتظار است. با اندیشیدن می‌توان احساس انتظار را درک کرد. ما باید تلاش کنیم تا احساس انتظار را در وجود خود ادراک کنیم و درک خود را از این احساس افزایش دهیم. برای درک بهتر مفهوم انتظار می‌توان عناصر تشکیل دهنده‌ی آن را شناخت و با این روش تعریف دقیق‌تری از آن به دست آورد. هر منتظری می‌تواند با تامل در انتظار خود، دریابد چه عواملی مایه‌ی شکل‌گیری حالت انتظار در او شده است و یا انتظار او مرکب از چه حالات و ویژگی‌هایی که هرکجا در کنار هم جمع شوند، احساس انتظار را در انسان پدید می‌آورند. انتظار آن موعودی که عالمی را متحول خواهد کرد اگر در قلب کسی حلول کند قطعاً او را منقلب کرده و قدرت بی‌نظیر انتظار را در او به نمایش خواهد گذاشت.

به هرحال، نباید از کنار مفهوم انتظار و مصداق مهم آن یعنی انتظار موعود به سادگی عبور کرد. نمی‌توان نسبت به عدم وجود احساس انتظار در درون خویش و در میان افراد جامعه بی‌اعتنا بود. زیرا فقدان انتظار موعود موجب رکود و رخوت جان‌هاست. حتی دور دیدن فرج در کلام معصوم(ع) باعث قساوت قلب شمرده شده است.(ص97-99)

منبع: پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (1391) تهران: بیان معنوی

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
در مورد تاریخ تولّد امام مهدی (عج) چهار قول وجود دارد:

امام زمان (عج) امام دوازدهم شیعیان فرزند امام حسن عسگری ـ علیه السّلام ـ می باشد، که اکنون در غیبت کبری به سر می برد؛ ذیلاً به برخی از فضائل و کرامات آن بزرگوار اشاره می شود: 

الف: فضایل:
1. آن حضرت دارای بهترین و شریف ترین نسبهاست از طرف مادر به وصی حضرت عیسی شمعون و از طرف پدر به پیامبر خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ منسوب می باشند.
2. از فضایل دیگر آن حضرت اینکه: آن حضرت را در روز ولادتش به سرا پرده عرش بردند و از جانب خداوند به او خطاب شد: مرحبا به تو ای بنده من! برای نصرت دین واظهار امر من و هدایت بندگان من خواهی بود و من قسم خوردم بخاطر تو بیامرزم بندگان گناهکار را و به خاطر تو گناهکاران را عذاب کنم (معیار رحمت و خشم خدائی).[1]
3. امام زمان (عج) بنا به تصریح 48 حدیث همنام و هم کنیة پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بوده و همچنین شبیه ترین مردم به آن حضرت می باشند و برکات زمین و آسمان در عصر آن حضرت فراوان می شود.[2]
4. آیات متعددی از قرآن کریم در رابطه با آن حضرت نازل شده[3] از جمله آیات 55 سورة نور که می فرماید: و خدا به کسانی که از شما ایمان آورد و نیکوکار گردد وعده فرمود که «در ظهور امام زمان (عج)» در زمین خلافت دهد چنانکه امم صالح پیامبران گذشته جانشین پیشینیان خود شدند و دین پسندیدة آنان را بر همة ادیان تمکین عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی بی‏هیچ شائبه شرک و ریا پرستش کنند و بعد از آن هر که کافر شود به حقیقت همان فاسقان تبهکارند.[4] و همچنین آیه 5 سوره قصص که می فرماید: ما اراده کردیم که بر آن طایفه ضعیف ذلیل در آن سرزمین منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک فرعونیان گردانیم.[5]


ب: کرامات:
1. نقل است که حکیمه خاتون (عمه امام حسن عسگری) گفت: وقت ولادت امام زمان (عج) سوره توحید، قدر و آیة الکرسی را بر نرجس خاتون قرائت می کردم. نوزاد هنوز به دنیا نیامده بود و در شکم مادرش بود که شنیدم بعد از خواندن من سوره های مذکور را قرائت نمود و بعد از تولد رو به قبله و در حال سجده پدرش او را برداشت و گفت: باذن خدا بخوان قرآن را و نوزاد آیات 5 و 6 سوره قصص را قرائت نمود و صلوات بر محمد و علی و فاطمه و تک تک ائمه فرستاد در بازوی راستش نوشته شده بود:[6] «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً»[7] یعنی حق آمد و باطل رفت به درستی که باطل از بین رفتنی است.
2. نصیر، خادم امام حسن عسگری(ع) نقل می کند: روزی خدمت امام ـ علیه السّلام ـ وارد شدم و حضرت حجت در گهواره بود و شنیدم که می گفت: من آخرین وصی پیامبر هستم و توسط من خداوند بلاء را از خاندان من و شیعیان من دفع می کند.[8]
3. از محمد بن ابراهیم بن مهزیار نقل است که گفت: بعد از رحلت امام حسن عسگری ـ علیه السّلام ـ در شناخت امام بعدی به شک افتادم و نزد پدرم اموال (وجوهات) فراوانی بود و پدرم آنها را برداشته راهی عراق شد و من هم همراهش بودم که در بین راه پدرم از دنیا رفت و مرا سفارش کرد که اموال را به صاحبش برسانم. من با خود گفتم می روم بغداد و کسی را خبر نمی کنم اگر امام بحق را شناختم اموال را تحویل می دهم و اگر نشناختم خودم اموال را صرف خوشگذرانی می کنم و با این نیت وارد بغداد شدم و خانه ای کرایه کردم بعد از چند روز ناگاه فرستاده ای دیدم که با خود نامه ای همراه خود آورد و تحویلم داد آن را باز کرده خواندم نوشته بود: ای محمد همراه تو این مقدار از اموال ما وجود دارد و آدرس دقیق آنها را نوشته بود و حتی از قصد و نظر من هم خبر داده بود آنچه را هم نمی دانستم برای من نوشته بود. پس از آن اموال را تسلیم نموده و با حال اندوه و غم چند روزی را در بغداد سپری کردم تا اینکه فرستاده ای آمد و نامه ای به من داد که در آن نوشته بود: ما تو را جانشین پدرت نمودیم و تو را وکیل در اموال خود نمودیم سپس من هم حمد خدا را گفتم و به ولایت خود برگشتم.[9]
4. مردی از اهالی عراق اموال فراوانی خدمت امام زمان (عج) برد حضرت قسمتی از آن را برگرداند و فرمود: حق اقوام خود را از آن جدا کرده و پرداخت کن و من هم از بدهی خود نسبت به پسر عموهایم چیزی به کسی نگفته بودم وقتی که مال را مشاهده کردم دیدم همان مقدار است که از اموال پسر عموهایم همراه من بود.[10]
5. از ابوعلی بغدادی نقل است که گفت: من در بخارا بودم شخصی بنام «جاوشیر» ده قطعه طلا به من داد تا آنها را خدمت حسین بن روح نائب امام در بغداد برسانم در بین راه یکی از طلاها گم شد و من متوجه نشدم ولی بعد از ورود به بغداد وقتی که خواستم طلاها را آماده کنم تا به خدمت نائب امام بدهم متوجه شدم که یکی از طلاها گم شده است از پول خودم شبیه آن قطعه را خریدم و به ضمیمه طلاهای دیگر خدمت حسین بن روح بردم و همه را تحویل دادم ولی وی همان سکه ای را که خودم خریده بودم به من برگرداند و گفت: سکه ای که گم کرده بودی به دست ما رسید.[11]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. منتخب الاثر، آیت الله صافی گلپایگانی.
2. سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی.
3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج2.

[1] . میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، قم، جمکران، 1375، ص 143،
[2] . صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، قم، انتشارات حضرت معصومه، 1377ش، ج 3 ، ص 66.
[3] . نعمانی، کتاب الغیبة، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، مکتبه صدوق، ص240.
[4] . نور / 55.
[5] . قصص / 5.
[6] . عاملی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، تحقیق محمد باقر بهبودی، مکتبة حیدری، ج2، ص 209.
[7] . اسراء / 81.
[8] . عاملی، همان، ص210.
[9] . کلینی، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات مجد، ج2، ص459.
[10] . همان، ص457.
[11] . شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قم انتشارات هجرت، 1373ش، ج2، ص798.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
چه دلایل عقلی منوط بر زنده بودن امام زمان (عج) در آخرالزمان وجود دارد؟
پاسخ اجمالی

وجود امام زمان(ع) و امامت آن حضرت از مباحث امامت خاصه است که برای اثبات آن مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت[1]، بلکه با استخدام دلیل عقلی در امامت عامه و ضرورت وجود امام در همه زمان ها و استناد به روایات و نقل های تاریخی که در این زمان، امام را منحصر در وجود حضرت مهدی(عج) می کند، می توان به مقصود نائل آمد.

ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است مثلا نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف باید چنین لطفی همیشگی باشد.

روایاتی هم که دلالت می کنند آن انسان معصوم و کامل در وجود امام زمان (عج) منحصر گشته است به حدی زیاد است که قابل انکار نیست تا جایی که بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت پذیرفته و در کتاب هایشان متذکر شده اند که: مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری(ع) است و در سامراء در سال 255 هجری متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد.

پذیرش طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز هیچ گونه استبعادی ندارد. زیرا آن حضرت با دانش خدادادی و با استفاده از روش‏های طبیعی و علمی می‏تواند برای مدتی بسیار طولانی و بدون اینکه آثار فرسودگی و پیری در او پدیدار گردد، در این دنیا زندگی کند. علاوه بر اینکه استبعادی ندارد که در عالم انسانی خداوند حجت خود را به عنوان ذخیره و پشتوانه اجرای عدالت و نفی و طرد ظلم و ظالمان، به صورت استثناء و فراتر از عوامل طبیعی و ظاهری قرار دهد.

[1] چون برهان و دلیل عقلی نمی تواند معرف فرد باشد و معنای این جمله که : "جزیی نه کاسب است نه مکتسب" همین است.

 

حال اگر ادله تاریخی و روائی دال بر ولادت و حیات حضرت مهدی(ع) به مقدمه ی اول ضمیمه گردد، اثبات می شود که در این زمان تنها آن حضرت(عج) واسطه فیض الهی است و زنده هم می باشد[2].

 بررسی دو رکن استدلال:

 1)- برهان عقلی بر ضرورت وجود امام در همه زمان ها:

 الف: برهان لطف: نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا می کند که در میان جامعه ی اسلامی باید امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.

 این جمله امام صادق(ع) که "مانا خداوند عزوجل جلیل تر و عظیم تر از آن است که زمین را بدون امام رها کند"[3]، ممکن است اشاره به همین برهان باشد.

 الطاف وجود امام غائب را می توان در موارد ذیل برشمرد:

 1.حراست از دین خداوند در سطح کلی.[4]

 2. تربیت نفوس مستعد.

 3. بقای مذهب.

 4. وجود الگویی زنده که می تواند مقتدای مردم قرار گیرد.

 ب: برهان علت غائی: در علم کلام ثابت می شود که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد غایت افعال الهی به مخلوقات برمی گردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است یعنی انسان مانند درختی است که میوه ی آن وجود انسان کامل است.

 ج: برهان امکان اشرف:

 در فلسفه قاعده ای مطرح می شود به نام قاعده امکان اشرف و معنای آن اینست که ممکن اشرف باید در مراتب وجود اقدم از ممکن اخس باشد...[5]

 در عالم وجود انسان اشرف مخلوقات است و محال است که وجود، حیات، علم، قدرت و جمال و... به افراد انسان برسد قبل از آنکه این کمالات به انسان کاملی که حجت روی کره ی زمین است، رسیده باشد.

 د: برهان مظهر جامع: هویت مطلقه ی خداوند در مقام ظهور، احکام وحدت بر او غلبه دارد و در وحدت ذاتی مجالی برای اسمای تفصیلی نیست و از طرف دیگر در مظاهر تفصیلی که در عالم خارج ظاهر می شوند، احکام کثرت ، غالب بر وحدت است . اینجاست که فرمان الهی مقتضی صورتی اعتدالی است که در آن وحدت ذاتی و یا کثرت امکانی بر یکدیگر غلبه نداشته باشد تا بتواند مظهری برای حق از جهت اسمای تفصیلیه و وحدت حقیقیه باشد و آن صورت اعتدال همان انسان کامل است.[6]

 ما در اینجا به همین مقدار بسنده می کنیم و خواننده را به مطالعه ی کتب مفصل ارجاع می دهیم.[7]

منبع:

[2] نک: نهج الولایة ، آیت الله حسن زاده ی آملی، صص8و 7.

[3] بصائر الدرجات ص 485، باب 10، ح3.

[4] کشف القناع، شریف العلماء، ص148.

[5] نهایة الحکمة، صص319و 320.

[6] نک: تمهید القواعد ص 172، تحریر تمهید القواعد، آیت الله جوادی، صص 548- 555.

[7] مطالعه ی کتاب موعود شناسی، علی اصغر رضوانی، صص267-283سودمند است.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
انتظار مثبت و سازنده (مفید) چه انتظاری است؟

بر اساس انتظار مثبت و سازنده، انتظار، همه‌گاه جنبش آفرین، سرچشمه قیام و مقاومت و ایثار و حرکت می باشد و حالت فرسایشی و سست‌کنندگی ندارد؛ زیرا منتظر می‌تواند با تلاش و زمینه‌سازی خود، فرج و گشایش را نزدیک کند و امکانات و بسترهای فرهنگی، نظامی، سیاسی و اجتماعی آن را فراهم سازد. نقطه شکوفایی و اوج این تفکر (انتظار مثبت) در عصر پیروزی انقلاب اسلامی نمودار گشت. البته آثار انتظار (مفید و مثبت) منحصر در بُعد سیاسی نیست؛ بلکه انتظار و مهدی‌باوری زوایا و ابعاد مختلفی دارد. از جمله:

  1. بُعد توحید: انتظار در ماهیت خود، انسان منتظر را متوجه خدای جهان می‌کند. (توجه به خدا و طلب فرج از درگاه او)
  2. بُعد نبوت: منتظران، چشم به راه کسی هستند که در او صفات و آثار پیامبر (ص) گرد آمده است.
  3. بُعد قرآنی: مهدی (عج) زنده کننده همه احکام قرآن است. انسان منتظر همواره این آرمان را در دل زنده می‌دارد که روزی با ظهور آن حضرت، قرآن و آموزه‌های آن در سراسر جهان حاکمیت یابد و برنامه زندگی گردد.
  4. بُعد امامت: مهدی، مظهر قائم امامت است و انتظار ظهور او، بزرگترین تاکید بر اصل امامت و رهبری است.
  5. بُعد عدل: انتظار مهدی(عج) انتظار ظهور عدل است.
  6. بُعد معاد
  7. بُعد دانش‌ و خردورزی: مهم‌تر از همه، توجه ویژه منتظران به علم و دانایی است؛ به طوری که در پرتو ظهور حضرت، عقل و خرد جامعه بشری کامل می‌گردد و زمینه‌های رشد، توسعه و سعادت در تمام زمینه‌های علمی، معنوی، صنعتی و آبادانی فراهم می‌شود.

 

منبع: کارگر، رحیم، مهدویت (پیش از ظهور) پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، قم: دفتر نشر معارف، 1389،ص، 200-202.   

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
ولادت امام زمان(عج) در چه تاریخی بود؟

در مورد تاریخ تولّد امام مهدی (عج) چهار قول وجود دارد: 

قول اوّل ـ این قول که معروف ترین و مستندترین قول است، تاریخ تولّد آن حضرت را نیمه شعبان سال 255 هـ. ق می داند. ثقة الإسلام کلینی می نویسد: «وُلد ـ علیه السلام ـ للنصف من شعبان سنةَ خمس و خمسین و مئتین؛ امام مهدی ـ علیه السلام ـ در نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری قمری متولد شده است».[1]
علامه مجلسی در بحارالأنوار نیز همین تاریخ را ذکر می کند.[2]
از شهید اوّل (ره) نیز نقل شده است که: «ولد ـ علیه السلام ـ بسّر مَنْ رأی یومَ الجمعة لیلا خامس عشر شعبان سنة خمس و خمسین و مأتین؛ امام مهدی ـ علیه السلام ـ در سامرا، جمعه شب، هنگام در پانزدهم شعبان 255 هـ. ق به دنیا آمد».[3]
ابن خلکان، یکی از علمای اهل سنّت نیز همین تاریخ را تاریخ ولادت امام مهدی ـ علیه السلام ـ می داند.[4]
قول دوم ـ در برخی از مآخذ، تاریخ تولّد حضرت مهدی (عج) سال 256 هجری ضبط شده است. کتاب کمال الدین[5] شیخ صدوق الغیبة[6] شیخ طوسی، از جمله این منابع است.
قول سوم ـ ابو جعفر محمّد بن جریر طبری، تاریخ ولادت امام مهدی ـ علیه السلام ـ را سال 257 هـ ق دانسته است.[7]
قول چهارم ـ برخی، مانند علی بن عیسی اربلی[8] و ابن اَبی الثلج بغدادی،[9] تاریخ ولادت امام مهدی (عج) را سال 258 هـ ق ذکر کرده اند.
همان گونه که از شهید اوّل نقل شد، مکان ولادت آن حضرت، شهر سامراء است[10] که در نزدیکی شهر بغداد قرار دارد. این شهر، بعد از شهادت امام رضا ـ علیه السلام ـ در دوره حکومت معتصم عباسی بنا گردید.


[1] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ج2، ص449.
[2] . مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج51، ص2.
[3] . همان، ج51، ص28.
[4] . همان، ج51، ص24.
[5] . کمال الدین، صدوق، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1405ق، ص432.
[6] . شیخ طوسی، الغیبة، ص139 و 147.
[7] . محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، قم، منشورات رضی، چاپ سوم، ص271ـ272.
[8] . علی بن عیسی اربلی، کشف الغّمه، تبریز، مکتبة بنی هاشمی، 1381ق، ج3، ص227.
[9] . ابن ابی الثلج بغدادی، تاریخ الائمه، قم، مکتبة بصیرتی، ص15.
[10] . بحارالأنوار، همان، ج51، ص28.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393
چگونه امام مهدی (عج) اسلام را در میان غیرمسلمانان گسترش میدهند؟

1. ملت­های جهان، زندگی مادی و منهای دین را تجربه نموده و ناهماهنگ بودن بی­دینی را با فطرت آدمی با همه وجود لمس کرده­اند. از سوی دیگر اسلام دینی مطابق با فطرت است و اگر زمامداران طاغوتی بگذارند که نور اسلام توسط علما و مومنان راستین به ملت­ها برسد مردم گروه گروه به اسلام می­پیوندند.

2. معجزاتی که توسط حضرت برای ملل جهان نمایان می­گردد و از بارزترین آنها ندای آسمانی است.

3. شاید یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر ملت­ها، پیروزی­های پی­در پی نظامی امام باشد؛ زیرا روح غربی­ها دوستدار و ستایش­گر نیرو های پیروزمند است.  اگرچه دشمن آنها باشد مخصوصا اگر این پیروزی با معجزه و کرامت همراه باشد.(کورانی، ص344 )

4. تحول شگرف اقتصادی: امکانات رفاهی مردم بدست امام زمان(عج) چنان تحول می­پذیرد که به گفته روایات در تاریخ جهان و ملت­های دیگر بی­سابقه است. بدیهی است چنین اوضاع و شرایطی تاثیر فراوانی بر روح و جان ملتهای غربی خواهد داشت.

5. فرودآمدن مسیح (ع) و معجزاتی که خداوند به دست باکفایت او برای ملتهای غرب و مردم دنیا آشکار می­سازد از دیگر عوامل موفقیت امام زمان (عج) است. (کورانی، ص345 )

 

منبع: کورانی، علی(1387) عصر ظهور، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ ونشر بین الملل.

برای ورود کلیک کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 1 آبان 1393

تعداد صفحات : 39